نویسنده

سلام و تشکر میکنم از دوستانی که درخبرنامه معماران ایران عضو شدن و قدردانی میکنم از دوستانی که با نظرات خوب و سازندشون باعث پیشرفت و نقطه قوت و دلگرمیه ما میشن دست گلتون درد نکه ؟؟

http://www.mobin-group.com/image/reg/images/6851551507335_2.jpg

با تشکر از دیدگان گرمتون

خوش باشین ارش حسینی /معماران ایران

اسکیس های مفهومی:

اسکیس های مفهومی:

تسلط بر ذهن و کنترل رابطه بین لایه های یاد شده، تحریک ذهن و افزایش درجه خلاقیت هنرمند از یک طرف و کم کردن فاصله ذهن تا واقعیت، دو مقوله ای است که باید بیشتر بدان پرداخت. با کم کردن فاصله بین ذهن و دست معمار به سبب درک سریع و انتقال یافته ها بر روی کاغذ می تواند بسیار راه گشا باشد. مشکلی که در بیشتر طراحان دیده می شود عدم کنترل ذهن و تجسم به موقع یافته های ذهنی است، به گونه ای که گسستی بین اندیشه معمار و اثر خلق شده دیده می شود و کانسپت اصلی پروژه چیزی متفاوت از اثر خلق شده است و نمی توان روند مشخصی را برای شکل گیری پروژه مورد نظر قائل شد. معزلی که اکنون در بسیاری از دانشکده های و دنیای حرفه ای معماری با آن روبرو هستیم و شاید نقطه شروعی باشد، در توجیه عدم وجود هویت مشخص و پویا در معماری معاصر ایران.

یکی از مواردی که زیر بنای فکری ایشان را تقویت کرده و به سوی مفاهیم جدیدی هدایت می کند اسکیس هایی هستند که به دور از هر گونه تعقلی، در راستای معرفت حسی و ساختار ذهنی شخص در ارتباط با دنیای بیرون ترسیم می شوند. طراحی سریع، از ایده ای که به ذهنشان خطور می کند بهانه ایست بر بکارت فرم ها و نقش هایی که شکل می گیرند و در مراحل بعدی است که لایه های فکری و تجربی هنرمند، وارد عمل شده و اسکیس ای ساده را به طرحی معمارانه تبدیل می کنند. ایده های مختلفی که به مرور زمان به ذهن خطور می کنند فضای الهام گونه ای را پدید می آورند و معمار را بر می انگیزند، همچون شاعری که در چالش با هستی در لحظه ای خاص و بسیار کوتاه سعی در ثبت مفاهیمی دارد که در حالت عادی متوجه آنها نبوده است. اتفاقی غیر منتظره که دارای معانی عمیقی بوده و دریچه های جدیدی در ذهن یک معمار باز می گشاید. معمار نیز به مانند مراقبه کننده ای منتظر فرا رسیدن آن لحظه خاص بوده و با تذهیب و ترغیب اندیشه و احساس خویش می تواند به ادراکی والا، دست یابد.

تعدد اسکیس های مفهومی که در هر برخوردی با عناصر و اندیشه های مختلف انجام می گیرند، در دست یابی به چنین ادراکی بسیار راهگشا است. کشف و شهودی معمارانه که اتفاقات و نوآوری های خاصی را در بین صفحات کاغذ، قلم و رنگ جستجو می کند و یا تجسمی حجمی در قالب ماکت، تجسمی سه بعدی و به خصوص قابل لمس، با ارتباط گیریی بالا برای خالق اثر و مخاطب به وجود می آورد. طراحی صرف و استفاده از ابزار و تکنیک های راندو، تنها وجهه ای خلاصه و عینی از محیط را القا می کنند که به شناسایی آن فضای خاص می انجامد نه خود معمار و نه ذهنیت خاص او. دغدغه اصلی یک معمار خلقتی است که در ابعاد و بستر های مختلف جوابگو باشد. چنین عملی زیر بنای فکری و ذهنی دقیقی را طلب می کند که به طور همزمان قدرت سازماندهی مفاهیم فضایی خاص پروژه، نیازمندی های طرح، دریافت های مختلف از آنالیز سایت، دیاگرام و عملکردهای پروژه، راهکارهای پیشنهادی و غیره را داشته باشد. اسکیس ها و ماکت های مفهومی که در راستای زندگی معمارانه شخص اتفاق می افتد و نه به خاطر پروژه ای خاص، مجموعه ای عظیم از یافته های خود را کنار هم قرار داده و ظرفیت پردازشی ذهن را بالا می برد تا جوابگوی موارد ذکر شده باشد.

معمار در لحظه ای چه قلم بدست باشد و چه در خواب، ذهن به فعالیت خویش ادامه داده و یافته های خود را برای مرحله ظهور و حتی حضوری استعاره گون آماده می کند و با انعطعاف پذیری بالا، جوابگوی پروژه هایی با موضوعات مختلف خواهد بود؛ چرا که شخص بر ساختار کلی از فضا، نشات گرفته از ماهیت درونی معماری تسلط یافته و می تواند آن را در قالب های مختلفی از مکان، زمان و موضوعات مختلف معنی کرده که این خود راهی است به سوی بی زمانی در معماری. این موضوع به دو معناست و در رابطه معمار و اثر معماری تعریف می شود.
در وهله اول ما با معماری مواجه هستیم که در وراء زمان و مکانمندی پروژه طراحی می کند و نه تنها موضوعات و شرایط خاص پروژه تفکرات وی را تحت الشعاع قرار نمی دهد بلکه توانایی برخورد با هر نوع پروژه ای را بدلیل تسلط بر ماهیت فضا و نحوه تغییر و تسلط بر آن را داراست. آفریده های چنین معماری به سبب نشات گرفتن از چنین مفهومی عمیق، اندیشه ای واحد و در عین حال قابل تعریف و استناد در دوره های مختلف تاریخی خواهد داشت.

در تحلیل آثار شاخص معماری با نمونه هایی از سبک ها و دوره های مختلف و مقایسه آنها به وحدتی معمارانه در درون مایه اثر پی می بریم؛ به گونه ای که اکثر آثار در شاخصه های مهم و تعیین کننده فضای معماری مشترکند و از تناسبات گرفته و نحوه ارتباط احجام و سطوح به گونه ای است که گویی هر کدام از این معماری ها استادی مشترک دارند. البته در سبک های مختلف به سبب اندیشه و اهدافی که طراح به دنبال آن است کیفیت فرم ها و فضای خلق شده باطبع متفاوت خواهد بود ولی مسلم آنست که ما تعریفی واحد از ماهیت معماری داریم و به معماران و طراحانی که در آن دست می برند تغییر یافته، سعی می کند با اندیشه اعمال شده کنار بیاید و حتی در دست استادان فن خود را به آنان واگذارد.

نتیجه گیری:

تقویت ذهن و گشودن دریجه های تخیل یک هنرمند امری است بسیار مهم و نمی توان یک معمار و یا هنرمندی را در خارج از چهارچوب ایده و خلاقیت تعریف کرد. مفاهیمی که به گونه ای استعاری و تمثیلی در یک فضای ذهنی شکل می گیرند نیازمند زمینه ای برای پرورش و توسعه اند و باید با ابزار مشخص هر حرفه ای در دنیای خارج تجسم یابند. تحلیلی دوباره بر روی نمونه کارهای انجام شده و انعکاس دوباره آن در ذهن، حرکتی دو سویه را تداعی می کند که در مسیری افقی دارای رفت و برگشتی عمودی است و همین امر در کنار عمق دهی به ساختار عملی ذهن، ایده های پخته ای را ارایه کرده و سطح تفکر معماری شخص را بالا می برد.

پی نوشت: فلامکی، م، ریشه ها و گرایش های نظری معماری، نشر فضا، 1381

هفته نامه هنر و معماری نقش نو – شماره

نویسنده

سلام به دوستان و مخاطبین عزیز

 دررابطه با سوالاتی که دوستان دارن و کمکهایی که میخایین اگه میشه بیشتر توضیح بدین ؟

خیلی ممنونم خوش باشین

 

برای دتایل

سلام به دوستان و مخاطبین وبلاگ

برای دریافت دتایل های معماری وسازه

با شماره ی ۰۹۱۳۷۹۳۶۵۳۳

تماس بگیرید تا براتون پست رمز دار بزارم

اثرات آب و هوا بر روی طرح و شکل ساختمان

اثرات آب و هوا بر روی طرح و شکل ساختمان


هدف اصلی در این تحقیق بررسیهای اقلیمی در طرح ریزی شهری می باشد چرا که شرایط آب و هوایی به موازات سایر عوامل محیطی از مهمترین عوامل موثر در شکل گیری و تکوین شهرها و تداوم حیات شهری به شمار می آید .در واقع شهرها ،عناصر شهری وعملکرد آنها همواره از عناصر و عوامل آب و هوایی متأثر بوده و هستند .این تأثیر پذیری تا قبل از پیدایش مادر شهرها و شهرهای بزرگ تقریباً یکسویه بوده و از آن به بعد شهرها نیز در اوضاع اقلیمی فضای پیرامون خود تأثیر گذاشته و تغییرات اقلیمی میکرو را پدید آورده اند به گونه ای که امروزه یک قلمرو اقلیمی خاص به نام ” میکرو کلیمای شهری” ظهور یافته و مطالعات مربوطه تحت عنوان ” آب و هوا شناسی شهری ” مطرح گردیده است.
در این رابطه باید بدانیم که در روابط متقابل بین پروژه های ساختمانی  و هوا یا آب و هوا دو جنبه کلی وجود دارد.

اول : اثرات آب و هوا بر روی طرح و شکل ساختمان و استقرار آن

دوم : اثرات مستقیم آب و هوا بر روی فعالیتهای ساختمانی

در رابطه با این موارد و برنامه ریزی مربوط به آن موارد زیر باید مد نظر قرار گیرند :

الف : مکان یابی مناسب و مطلوب

ب : نظم و ترتیب بناها نسبت به یکدیگر و در رابطه با تأثیر پذیری از عناصر اقلیمی

ج : مقاومت مصالح به کار گرفته شده در برابر عناصر و عوامل آب و هوایی

د : پلان ،شکل و طراحی ساختمان نسبت به شرایط آب وهوایی

ه : ضرایب راحتی و آسایش مبتنی بر یک معماری همساز با اقلیم

الف ) مکانیابی پروژه

در این رابطه دو عنصر دماو باد بیشترین نقش را بر عهده دارند . بنابراین به منظور آمایش شهری و بالاخص ساخت و سازهای جدید لازم است که بخشهای خوش آب وهوا تر و دارای شرایط حرارتی مطلوب تر به مناطق مسکونی ،آموزشی ،اداری ،خدماتی و تفرجگاهی اختصاص یابند و ابنیه ای مانند انبارها ،صنایع آلوده ساز و امثال آن به نقاط دارای هوای نامساعدتر هدایت شوند . هر چند که برای برخی از کالاها باید شرایط حرارتی و رطوبتی مناسبی در نظر گرفت .

ب ) نظم و ترتیب و جهت گیری بنا :

مورفولوژی و یا ساخت و بافت شهر همانگونه که متأثر از سایر پارامترهای طبیعی است از شرایط آب و هوایی نیز تأثیر پذیر است .مثلاًیک رودخانه و یا یک دریاچه به غیر از موارد دیگر در امتداد سواحل خود یک میکرو کلیمای خاص و گاه فرح بخش به وجود می آورند که همین می تواند یکی از دلایل ساخت طولی و یا نواری شهرها در این نواحی باشد و یا اینکه شهرهای مشرف بر کوهستانها به دلیل وجود هوای سالم و مطبوع کوه خود را به روی دامنه ها بالا می کشند و چنین گسترشی ضمن اینکه در ساخت شهر اثر می گذارد نوعی طبقه بندی اجتماعی به وجود می آورد که خود در بافت شهر مؤثر واقع می شود . بدین معنی که حاشیه رفاه در بخشهای مرتفع و دامنه ای بافتی درشت و گسترده و غیر متراکم ( مساکن ویلایی و بزرگ با معابر کمتر ) را به وجود می آورد در حالی که در قسمتهای کم ارتفاع تر و دارای آب و هوای نا مناسب تر بافت شهر ریز و متراکم و فشرده ( مساکن کوچک و چند طبقه با معابر و کوچه های بسیار ) است .به نظر می رسد در میان عناصر جوی دو عنصر تابش خورشید و باد بیش از بقیه در ساخت و بالاخص بافت شهر تأثیر می گذارند .

علی رغم تغییرات فصلی و محلی زاویه تابش آفتاب و در نتیجه طول زمان و شدت تابش خورشید در نظر گرفتن این پارامتر و محاسبه آن در شهرسازی ،برنامه ریزی شهری  و طرح ریزی شبکه گذرهای شهری

 

( بافت شهر ) امری ضروری و اجتناب ناپذیر است .

در این رابطه باید بدانیم که گذر های شهری گرمسیری ( شهرهای واحه ای و یا عرضی پایین ) به ویژه در فصل تابستان به سایبان بیشتری نیاز دارند لذا در طراحی این شبکه باید تلاش نمود تا جهت گیری گذر ها به گونه ای باشد که کمتر در معرض تابش آفتاب قرار گیرند . بنابر این توصیه می شود که در چنین شهرهایی جهت معابر و گذرهای شهری حتی الامکان شرقی - غربی باشد . بالعکس در شهرهای سردسیر

( خاص مناطق کوهستانی و عرضهای بالا ) در صورتی که شرایط توپوگرافیک و غیره اجازه بدهند بهتر است که خیابانها و کوچه ها و معابر شمالی - جنوبی باشد تا شهروندان بتوانند هم از نور و تابش خورشید بیشتر بهره بگیرند و هم اینکه شدت و مدت یخبندان معابر کمتر و در نتیجه آمد و شد بهتر گردد .

نکته دیگر آنکه بافت فشرده و متراکم در مراکز شهری ،محلات فقیر نشین و کم در آمد و یا در مناطق دارای ابر آلودگی زیاد به مقدار قابل توجهی از نورگیری فضاهای ساخته شده می کاهد . از اینرو در بافت شهری اینگونه مناطق رعایت فاصله مناسب بین ساختمانها به منظور بهره گیری بیشتر از نور و تابش خورشید امری ضروری است و لذا باید بافت شهری را گسترده تر نمود . در اکثر شهرهای شوروی سابق و بلوک شرق برای این منظور رشد عمودی بناها را زیاد نموده و در عوض فاصله افقی و فضایی آنها را افزایش داده اند .

باد نیز یکی از پارامترهای جوی است که می تواند در رابطه با بافت شهر مورد توجه قرار گیرد . جهت گیری معابر و بافت شهر بالاخص درسمت توسعه شهر یا مناطق قابل توسعه باید به گونه ای باشد که با بادهای مزاحم مقابله کند و از بادهای مناسب بهره بگیرد . برای این منظور شدت و جهت انواع باد و بالاخص باد غالب باید بررسی و شناسایی شود و سپس بر اساس آن طراحی نمود . در رابطه با باد غالب و مزاحم ( باد مسلح به ماسه ) باید گذرها طوری طراحی شوند که این باد به راحتی بتواند از داخل شهر عبور کند .

اثر باران نیز در بافت شهرهای دامنه ای نباید از نظر برنامه ریزان دور بماند چرا که کوچه ها و خیابانهای تقریباً عمود بر شیب و یا اریب از شدت روان آب و سیل حاصل از بارندگی می کاهد و بالعکس معابر واقع در جهت شیب بر شدت آن می افزاید .

ج ) مقاومت مصالح به کار رفته :

می دانیم که محیط و طبیعت معمولاً مواد و مصالح مورد نیاز و سازگار یا اقلیم رادر اختیار انسان قرار می دهد اما متأسفانه در عصر حاضر بنا به دلایلی بیشتر از مصالح غیر بومی و وارداتی استفاده می شود که کمتر با اقلیم ناحیه هماهنگی دارد و لذا دردسرهای زیادی به بار می آید .

به عنوان مثال در مناطق کویری و بیابانی رس بسیار زیاد است و خشت یا آجر حاصل از آن که در معماری شهرهای کویری مانند یزد مورد استفاده قرار می گیرد ضمن عایق بودن در مقابل تغییرات حرارتی از نظم و استحکام نیز گاه با تیر آهن رقابت می کند ،و یا در مناطق جنگلی مثل شمال ایران جنس مصالح به کار رفته در بناها باید به گونه ای باشد که در برابر رطوبت و خوردگی حاصل از آن ( یعنی عمل هوازدگی شیمیایی و پوسیدگی ) مقاومت بیشتری داشته باشند و به این ترتیب بکار بردن مصالح فلزی در این مناطق چندان مناسب نیست و سنگهای ساختمانی مثل آهک و تراورتن و غیره نیز برای روکار و نمای ساختمان مطلوب نخواهد بود زیرا باران در انحلال و خوردگی آنها نقش بسزایی دارد . از اینرو در چنین مناطقی بکارگیری مصالح چوبی ،سفالی و امثال آن مستحکم تر و مقرون به صرفه تر خواهد بود .

به طور کلی یک ساختمان می باید برای مقابله و مقاومت در برابر نیروهای حاصل از عناصر و عوامل آب و هوایی نضیر افت و خیز های درجه حرارت ،تغییرات رطوبت ،باران و بار سنگین برف و یخ  ونیروی باد و فشار طراحی شود .

درجه حرارت یکی از مهمترین عناصر آب و هوایی است که باید در احداث ساختمان مورد توجه قرار گیرد . به ویژه مصالح فلزی بر اثر درجه حرارت منبسط و منقبض می شوند و این مسأله باید برای جلوگیری از لغزش و یا تکان خوردن تبرهای حمال مورد توجه قرار گیرد و برای دوره گرم و یا انقباض و شکستگی در هوای سرد به گونه ای حمایت و تقویت شوند . کابلهای استیل (فلزی) در هوای گرم شکم می دهند و در هوای سرد سفت و آماده بکار می شوند . تیرهای فلزی عمودی و قائم واقع در سمت آفتابگیر ساختمان نسبت به طرف سایه گیر آن بیشتر منبسط می شوند و به این ترتیب متحمل خمیدگیهای روزانه شده که خود سبب ایجاد کششها و فشارهایی در ساختمان می گردد . البته استفاده از رنگها که بخش وسیعی از انسولاسیون خورشید را منعکس می سازند به کم کردن این گونه مسائل و مشکلات کمک می کنند . امروزه رنگهای منعکس کننده و طرحهای ایمنی برای به حداقل رساندن خطر سرریز شدن یا ترکیدگی ناشی از انبساط محتویات تانکرهای ذخیره ( مثلاً آب ) تولید می شوند .

هنگامی که درجه حرارت به سرعت به زیر نقطه انجماد و یخبندان می رسد . بتن . سنگ و دیگر انواع مصالح ساختمانی ( بخصوص اگر مرطوب باشند ) دستخوش خسارات زیادی قرار می گیرند . انبساط یخ در درزها و شکافها و یا در زمین مرطوب مجاور دیوارهای سنگ کاری شده غیر مسلح  و فاقد آبگذر ( مجرای زهکشی ) عموماً منجر به شکستگی و تخریب ساختمانها می شود .

بنابراین در شهرهای به ویژه گرم و بیابانی که دامنه گرما زیاد است دیوارها . بامها و مصالح به کار رفته در آنها در روز منبسط و به هنگام شب منقبض می گردند . در این قبیل موارد بهتر است که مصالح ساختمانی را با توجه به ضریب انبساطشان انتخاب نماییم و بعلاوه از اختلاط مصالح ساختمانی که ضریب انبساطشان با هم فرق دارد حتی الامکان اجتناب ورزیم . در جدول زیر ضریب انبساط بعضی مصالح آمده است :

شیشه

آجر

ماسه سنگ

سیمان و بتن

آهن و فولاد

نوع مصالح

تقریباً ۹

۹ تا ۱۰

۷ تا ۱۲

۱۰ تا ۱۴

۱۰ تا ۱۲

ضریب انبساط

به عنوان نمونه معنی ضریب ۱۰ در این واحدها این است که با افزایش حرارت ۱۰ درجه سانتیگراد به مقدار بر طول یک میله از مواد اضافه می شود . بر این اساس یک تیر آهن که درحرارت ۳۲ درجه فارنهایت ۱۰۰ پا طول دارد در حرارت ۱۰۰ درجه فارنهایت نیم اینچ درازتر خواهد شد . لازم به ذکر است که تیر های چوبی در اثر حرارت از لحاظ طول منبسط نمی شوند ولیکن از نظر عرضی کمی بزرگتر می گردند . اثر حرارت در چوب تحت الشعاع اثر رطوبت در چوب می شود زیرا اثر رطوبت در چوب زیادتر از حرارت می باشد .

درجه حرارت زیاد در عرضهای پایین اثر نامطلوبی بر روی بامهای آسفالته و یا قیر اندود شده بر جای می گذارد . زیرا حرارت بامها یا جاده های قیر ریزی شده که در معرض آفتاب قرار می گیرند گاه به ۱۳۰ تا ۱۴۰ درجه فارنهایت می رسد و در بعضی نقاط که هوا خشکتر است حرارت آنها به ۱۶۰ درجه فارنهایت هم می رسد . این مسأله ضمن افزایش گرمای فضای داخل بنا باعث ذوب شدن و جاری شدن قیر در سطح بام می گردد و در نتیجه علاوه بر مسدود نمودن ناودانها و زهکشهای پشت بام و داخل ساختمان این الزام را به وجود می آورد که بام هر ساله آسفالت شود . همچنین اگر به جای آسفالت از سیمان استفاده شود باز در اینصورت دامنه گرمای زیاد و انبساط و انقباض ناشی از آن موجب ترکیدگی سیمان بام و نفوذ آب و کاهش عایق بندی بام می شود  که خود مستلزم صرف هزینه های مکرر ایزوله نموده و عایق بندی می گردد .

درجه حرارت همچنین کارآیی کارگران را در طی اجرای پروژه های ساختمانی تحت تأثیر قرار می دهد . درجه حرارتهای خیلی بالا بطور محسوسی کار یدی در آب و هوای نامأنوس را کند می کند و ممکن است به بیمار شدن افرادی که کار فیزیکی سختی انجام می دهند منجر گردد . درجه حرارت های پایین نیز لباس و پوشش بیشتری را می طلبد و به موجب آن کارهای یدی و دستی پیچیده و مشکلتر می شوند . حوادث رخ داده در طی دوره های دارای درجه حرارتهای زیر نقطه انجماد و یا گرمای زیاد فراوانتر از حوادث ایجاد شده در شرایط طبیعی است . به هنگام بتن ریزی و ملاط ریختن نیز اگر یخبندان از قبل کاملاً مستقر شده باشد بتن و ملاط خسارت می بینند . زمین و خاک یخ بسته هم برخی از فعالیتهای ساختمانی را عقب می اندازند . (در همینجا اضافه کنیم که باد  و بارش برف وباران هم فعالیتهای ساختمانی را کند و یا متوقف می سازند . )

رطوبت نسبی موجود در هوا نیز به لحاظ اینکه بر روی مواد و مصالح ساختمانی پوشش و یا روکش ساختمان و رنگها اثر می گذارند با اهمیت است . فلزات عموماً از نظر فساد و خوردگی تدریجی تحت شرایط رطوبت نسبی بالا بسیار متعدد هستند . فساد فیزیکی و شیمیایی رنگها نیز توسط هوای مرطوب به سرعت افزایش می یابد و بنای سنگ کاری شده نیز تحت شرایط رطوبتی سریع تر خرد و تجزیه می شوند . ریزش باران نه تنها اثرات مخرب رطوبت را زیادتر می کندبلکه دارای آثار فیزیکی مستقیم بر روی سطوح رو باز نیز هست . بارانهای سنگین بناهای خاکی و سفالی را فرسوده می کنند و روانابها و سیلابهایی ایجادمی کنندکه فونداسیونها را به تحلیل می برند . این نوع بارانها بتن تازه ریخته شده را حفر ،خاکریزهای زمین را فرسوده و اکثر فعالیتهای متحرک زمینی را کند یا متوقف می سازند . سدها ،کانالها ،ستونها و پلها نیز باید حداکثر مقاومت را در برابر بارانهای سنگین و سیل ناشی از آن داشته باشند .

ریزش برف و انباشته شدن آن مقاومت نسبتاً زیاد سازه ها را طلب می کند . در بناهای نواحی کوهستانی و عرضهای بالا بامها را باید آنقدر محکم ساخت که تاب نگاهداشتن برفهای سنگین را داشته باشد . تراکم و انباشتگی برف بر روی سایر سطوح افقی سازه ها وزن فوق العاده ای را به وجود می آورند که در این صورت احداث حفاظهای مکمل و اضافی برای جلوگیری از ریزش آنها ضروری می یابد . افزایش پتانسیل یخ بر روی برجها ،پلها و کابلها نیز مرزهای ایمنی در طرح را فرا می خوانند . ساختمانهایی که به شدت مملو از یخ و برف هستند در مقابل دیگر عوامل جوی مثل باد آسیب پذیرتر هستند .

باد نیزیک فشار و نیروی مستقیم را در مورد تمام ساختمانها و سازه های واقع در مسیرش اعمال می کند و لذا باید حداکثر سرعت باد و فشار مورد انتظار را در طراحی ساختمانها ،برجها و پلها در نظر گرفت . در این رابطه محاسبات مبتنی بر سوابق آب و هوایی و نیز آزمایشهای مربوط به مهندسی سازه ها کمک می کنند .

د ) طرح و شکل :

از نظر تأثیر آب و هوا بر شکل و طرح ساختمان می باید موارد زیر را در برنامه ریزیها مورد توجه قرار داد :

۱ : نور و روشنایی فضای داخل ساختمان

۲ : تعادل حرارتی داخل ساختمان

۳ : موقع و محل بنا در برابر باران و برف در یخبندان

۴ : شکل بنا در رابطه با دفع و یا کاهش نیروی تخریبی باد

اگر بنا و ساختمانی در برابر عناصر و عوامل اقلیمی خوب طراحی شود و شکل و پلان آن به گونه ای باشد که موارد فوق الذکر را تأمین کند در این صورت نه تنها ضریب ایمنی و مقاومت سازه بالا می رود بلکه راحتی و آسایش ساکنین بنا نیز از نظر بیوکلیمای انسانی فراهم می گردد .

شکل بنا و نور و روشنایی :

عمده ترین عوامل مؤثر در نورگیری ساختمان عبارتند از :

الف : عرض جغرافیایی و موقعیت خورشید که در زاویه تابش و جهت تابش نیز مؤثر است .

ب : طول زمان تابش و شدت تابش که اولی به تعدادساعات آفتابی در روز بستگی دارد و دومی یعنی شدت تابش به عواملی نظیر ارتفاع ،مقدار ابر ،هواریزه ها (گرد و غبار معلق در هوا ) و آلودگی جو وابسته است .

ج : بافت شهری و جهت گیری کوچه ها . خیابانها و معابر که مسلماً بافت فشرده و متراکم و معابر تنگ نورگیری را کم می کند و به عکس .

 

د : تراکم و فشردگی مساکن که به مساحت آنها بستگی دارد . طبعاً در زمینها و قطعات کوچک فاصله و در نتیجه نورگیری بناها کم می شود .

ه : فرم و جهت صحن حیاط در ارتباط با موقعیت ساختمانهای همجوار

و : وجود و یا عدم وجود بالکن و همچنین میزان کشیدگی بالکن ها و ایوانها در ارتباط با تابش خورشید و سایه گیری

ز : محل قرار گیری پنجره ها ،تعداد پنجره ها ،شکل و ابعاد پنجره ها که یکی از مهمترین مسائل در نورگیری ساختمانهاست . مثلاً در عرضهای پایین باید ارتفاع پنجره کم و شکل آن عرضی باشد و به عکس در عرضهای بالا ارتفاع پنجره زیاد و شکل آن طولی باشد و در عرضهای میانی ابعاد پنجره در حد متوسط و به شکل مربع در نظر گرفته شود .

ح : و بالاخره جنس و رنگ مصالح رو کار و نمای ساختمان نیز در میزان نورگیری مؤثر است . دیوارهای سفید و یا دارای رنگ روشن چون ضریب انعکاس بالایی دارند نور را به خوبی منعکس و به ساختمانهای همجوار منتقل می کنند و رنگهای تیره عکس این حالت را دارند . اگر چه رنگهای روشن حرارت کمتری را به درون ساختمان منتقل می کنند و مقدار نور و روشنایی را افزایش می دهند اما این نوع رنگها و بالاخص رنگ سفید به چشمها زیان می رسانند و از سوی دیگر به علت وجود گرد و غبار و آلودگی جو دائماً کثیف و بد منظر هستند و یک نوع آلودگی چشم انداز را در پی دارند و قدر مسلم پاکیزه نگهداشتن آنها هزینه بر و کاری بس دشوار است .

بنابراین طراحان ، معماران ، شهرسازان و برنامه ریزان شهری بایستی با توجه به موقعیت جغرافیای شهر مورد نظرشان موارد فوق الذکر را در نظر بگیرند و نور متناسب با شرایط محل را برای پروژه های ساختمانی تأمین نمایند . مثلاً برای اینکه نور و حرارت زیادی به درون بناهای واقع در عرضهای بالا هدایت شود لازم است که بافت شهری گسترده و غیر متراکم  مساکن باز و غیر فشرده ، تعداد پنجره ها و ارتفاع آنها زیاد باشد و در عوض از احداث بالکنها و سایبانها و امثال آن ممانعت به عمل آید .

شکل بنا و تعادل حرارتی :

ایجاد حرارت مناسب و تهویه مطبوع در فضای داخلی بنا یکی دیگر از موارد مربوط به معماری است که کاری چندان سهل نخواهد بود .چرا که این مسأله در رابطه با آسایش و یا عدم آسایش انسان قرار می گیرد و مفاهیم گرما یا سرما بیشتر ناشی از احساس طبیعی انسان و شرایط فیزیولوژیک وی می باشد . طبق بررسی بولریش تحت شرایط رطوبت نسبی ۵۰% و تابش خورشیدی معادل یک وات در هر متر مربع و ساعت ، باید دمای هوا بر اساس ارقام زیر تنظیم گردد تا دمای سطح پوست بدن انسان در حد نرمال یعنی ۳۲ درجه سانتیگراد باقی بماند و انسان احساس آرامش و آسایش کند :

دمای مطلوب و مورد نیاز

شرایط باد و حرکت هوا

نحوه فعالیت

نوع پوشش

۲۶ درجه سانتیگراد

عدم وجود باد

عدم فعالیت

برهنه و بدون پوشش

۲۷/۵ درجه سانتیگراد

سرعت باد ۰/۲ متر در ثانیه

عدم فعالیت

برهنه و بدون پوشش

۲۹/۵ درجه سانتیگراد

سرعت باد ۰/۵ متر در ثانیه

عدم فعالیت

برهنه و بدون پوشش

۲۲ درجه سانتیگراد

سرعت باد ۰/۵ متر در ثانیه

فعالیت معمولی

برهنه و بدون پوشش

۲۳ درجه سانتیگراد

شرایط عادی

در حال استراحت

با پوشش معمولی

بنابراین یک انسان با پوشش سبک و در حال استراحت با دمای ۲۳ درجه سانتیگراد در حالت تعادل قرار دارد ولی در همین دما اگر برهنه باشد باید به کار سبک یا ورزش بپردازد .

به طور کلی انسان برای برقراری تعادل حرارتی و آسایش گرمایی به شیوه های گوناگون به مقابله با محیط و شرایط آب و هوایی می پردازد مثلاً از غذا و پوشاک و و سایل گرمایی و مسکن مناسب برای کنترل دمای بدن خود استفاده می کند .

بدیهی است که یکی از معیارهای مهم برای ایجاد تعادل حرارتی و در نتیجه منطقه آسایش ، بکارگیری استانداردهای معماری و طراحی ساختمان برای افزایش یا کاهش دمای درون بنا می باشد . برای نیل به این منظور می باید عوامل مؤثر در درجه حرارت فضای درونی ساختمان را بشناسیم و سپس با توجه به نیازهای حرارتی طرحی و شکلی مناسب را انتخاب کنیم تا هم تعادل حرارتی و احساس آسایش به دست آید و هم هزینه های مربوط به دستگاههای حرارتی و برودتی به حداقل خود برسد . عمده ترین عوامل مؤثر در حرارت بنا عبارتند از :

الف : تقریباً تمام عوامل مؤثر در نورگیری بنا

ب : شکل بام و جنس مصالح به کار رفته در آن

ج : ارتفاع سقف نسبت به کف

د : ضخامت دیوارها ، دیوارهای عایق

ه : تعداد لایه های به کار رفته در بام یا سقف ، جداره یا دیواره و پنجره ها

و : تهویه عرضی

در اقالیم بسیار گرم ساختمان باید به گونه ای طراحی شود که حرارت خارج را به خود جذب نکند ، به ویژه حرارتی که توسط اشعه مستقیم آفتاب تولید می شود . در این نواحی بایستی سعی کنیم از بامهای گنبدی استفاده کنیم زیرا اولاً انحناء و قوس بام باعث می شود تمام انرژی خورشیدی جذب نشود و همواره بخشی از آن در سایه قرار گیرد ، ثانیاً توسط این نوع بامها ارتفاع سقف نسبت به کف بنا زیاد می گردد و لذا فضای داخل دیرتر گرم می شود . ضخامت بام و یا دو جداره بودن آن نیز بهتر می تواند حرارت داخلی را از افراط و تفریط حفظ کند .جنس این گونه بامها بهتر است از مواد گلین ( کاه گل ) باشد زیرا حرارت ناشی از تابش شدید خورشید در سطح آنها متراکم می شود و کمتر نفوذ می کند . استفاده از دیوارهای ضخیم یا دولایه و یا دیوارهای عایق حرارت از دیگر موارد کنترل دمای اینگونه بناهاست . احداث سایه بانها و ایوانهای وسیع سرپوشیده برای ایجاد سایه نیز توصیه می شود .دریچه ها و پنجره های بنا را باید از تابش مستقیم آفتاب دور نگه داشت و حتی الامکان آنها را در جبهه شمالی ساختمان تعبیه نمود( در مناطق گرم نیمکره شمالی ).

به علاوه در و پنجره ها باید به گونه ای نصب شوند که از حداقل آفتاب در تابستان و حداکثر آفتاب در زمستان استفاده شود . ارتفاع در و پنجره و کشیدگی سایه بانها نیز مهم است . بعلاوه استفاده از بادگیرها همانند بادگیرهای سنتی یزد ، گناباد و تهویه عرضی ( قرینه نمودن درها و پنجره ها برای ایجاد کوران ) از دیگر تمهیدات لازم برای کنترل حرارت در مناطق گرم است .

برعکس در آب و هواهای سرد و بسیار سرد طرح و شکل ساختمان و حتی مصالح به کار رفته در آن باید به گونه ای باشد که بتوان حرارت درونی بنا را حفظ نموده و از خروج آن ممانعت بعمل آورد . در این گونه مناطق بامهای مسطح مناسب هستند زیرا به نسبت حداکثر جذب انرژی خورشیدی صورت می گیرد و گرمای بیشتری به محیط و فضای داخلی بنا وارد می شود . آسفالت و قیراندود نمودن بان به غیر از ایجاد مقاومت در برابر وزن برف به علت رنگ تیره انرژی بیشتری را کسب می کند . در این مناطق دوجداره بودن سقف یا بام و دیوارها ، استفاده از دیوارهای ضخیم یا عایق و امثال آن نیز تبادل حرارت بیرون و درون بنا را کم می کند . ارتفاع سقف باید کوتاه باشد تا فضای درون زودتر گرم شود . درها و پنجره ها حتی الامکان  رو به آفتاب و به گونه ای باشد که حداکثر انرژی خورشیدی را دریافت نماید . دو جداره بودن پنجره ها و شیشه ها و خودداری از احداث بالکن و سایه بان و نظایر آن از دیگر توصیه های معماری خاص این مناطق است .

شکل بنا و برف و باران :

اهمیت برف برای ساختمانها و عمارتها از اینجاست که نشستن برف بار اضافی بر بامها تحمیل می کند . برف غیر متراکم سبک است و حد متوسط وزن آن در هر فوت مکعب ۶/۵ پوند است در حالی که برف هر قدر متراکم شود بر وزن آن اضافه می شود و حتی ممکن است به ۳۰فوت در هر متر مکعب برسد . سنگینی برف باعث فرو ریختن سقف بناها می شود و لذا توجه به آن ضرورت دارد . با توجه به اهمیت موضوع اگرچه سعی می کنند مقاومت سقف و بام را زیاد کنند اما شکل بنا و بام نیز می تواند در میزان تراکم برف و در نتیجه افزایش و یا کاهش خطر کاملاً مؤثر باشد . برای مقابله با خطر ناشی از تراکم برف بهتر است که به بامها شیب بدهیم زیرا بر اثر شیب بام برف می لغزد و فرو میریزد و در نتیجه متراکم نمی شود . البته در مناطق سرد نیمکره شمالی باید شیب بام به سمت جنوب باشد تا از آفتاب هم بهره کافی گرفته شود . وجود شیروانی نیز موجب لغزش و فرود برف شده و برف در آبروهای اطراف آن تجمع می یابد . به این ترتیب سنگینی برف عمدتاً بر روی دیوارها و ستونها خواهد بود . شاید یکی از دلایل وجود شیروانی در بناهای قدیمی شهر مشهد همین مسأله بوده باشد نه بارندگی زیاد . علاوه بر موارد فوق در مناطق سرد طرح و شکل بنا باید فاقد پیش آمدگیهایی نظیر سایبان ، سردر ، طاق جلوی پنجره و غیره باشد زیرا نه تنها فشار ناشی از وزن برف بر ساختمان کم می شود بلکه آفتاب بیشتری به بنا می رسد .

در نواحی مرطوب و دارای باران زیاد نیز طرح و شکل بنا باید به گونه ای باشد که رطوبت و آب باران خسارت کمتری به بنا وارد سازد . مثلاً شکل بام به صورت شیروانی و یا شیب دار ( یکطرفه ) و گالی پوش باشد . کف اتاقها از سطح زمین بلندتر باشد و زیر آن به شکل پیلوت خالی باشد تا رواناب حاصل از بارندگی سریع دفع شود و رطوبت کمتری نیز به کف و دیوار ها برسد .

شکل بنا و باد :

برای مقابله با آثار مخرب باد اگرچه مقاومت مصالح ساختمانی باید به دقت در نظر گرفته شوند ولیکن طرح و شکل بنا و طرز قرارگیری آنها می تواند بسیار مهمتر باشد . در برنامه ریزی و طراحی ساختمانها و بناها لازم است موارد زیر مطالعه و بررسی گردد :

الف : شرایط و ویژگیهای باد :

ویژگی باد در رابطه با طراحی ساختمان اصولاً عبارتست از آشفتگی باد ( توفانی بودن ) ، سرعت باد ( بالاخص سرعت زیاد ) ، جهت باد ، وزش باد در سطح زمین و تداوم باد . بررسی این ویژگیها می تواند در مورد بادهای غالب، بادهای محلی و یا حالات استثنائی باد ( مثل تورنادوها ، هاریکن ها و …) انجام بگیرد . اگرچه شرایط و ویژگیهای باد معمولاً برای یک ناحیه جغرافیایی عمومیت دارد ولیکن به علت نوع و ماهیت چشم انداز ساختمانهای مجاور و غیره این شرایط برای مکانهای خاص بطور قابل توجهی متفاوت هستند . لذا هر طرح ساختمانی باید احتمالات این شرایط محلی مربوط به مقر بنا را در نظر بگیرد .

ب : اثرات کلی باد :

آثار باد بر روی اشیاء و عوارض ثابت و مستقر در مسیرش را می توان به شرح ذیل بیان نمود :

فشار مستقیم مثبت : سطوحی که در رویارویی باد و عمود بر مسیر آن قرار می گیرند بر اث حرکت توده هوا فشار مستقیمی را تحمل می کنند . چنینی شرایطی باعث می شود بخش عمده نیرو بر شیء یا عارضه وارد آید مگر اینکه از لحاظ شکل دارای جهت بسیار طبیعی باشد .

کشش آئرودینامیک : چون باد در برخورد باشیء متوقف نمی شود و مانند حالت مایع در اطراف آن جریان پیدا می کند لذا یک اثر کششی بر روی سطوح موازی با جهت باد وجود دارد .

فشار منفی ( مکش ) : در ضلع یا سمت پشت به باد شیء معمولاً یک اثر مکش وجود دارد که حاوی فشار بیرونی بر سطح شیء می باشد .

اثرات جنبشی : یک شیء واقع در مسیر تند باد معمولاً ضربه می خورد ، می جنبد و یا به ارتعاش در می آید بنابراین اشیاء و عوارض دارای سطوح سست و ضعیف و یا حاوی سطوح منعطف در برابر این اثرات مستعدتر و حساستر هستند .

اثر روییدگی و تنظیف : اثر اصطکاک توده هوای جاری تمایل دارد که اشیاء واقع در مسیر خود را صاف و هموار نماید و یا آنها را از سر راه خود بردارد . این عمل بر روی سایبانها ، جانپناهها ، دودکشها و علائم و نشانه ها بیشتر اثر می کند .

هریک از این اثرات و یا ترکیبی از اینها می تواند یک وضعیت مهم و بحرانی را برای عوارض واقع در مسیر باد به وجود آورد . میزان خسارات هم بستگی به وضعیت عارضه و شکل آن دارد .

ج : آثار مهم باد بر ساختمانها :

اثرات عمده باد بر ساختمانها را در می توان در چند طبقه کلی قرار داد :

- ساختمانهای دارای شکل مدور نسبت به بناهای زاویه دار و حاوی سطوح صاف مقاومت و دوام باد را کمتر می کنند مانند بناهایی با سقف گنبدی .

- ساختمانهای بلند و مرتفع که دارای ابعاد افقی کوتاه هستند در برابر واژگون شدن و یا خم شدن کامل در قسمتهای فوقانیشان مستعدترند .

- بناهای پهلو باز یا دارای اشکال بادگیر چون تمایل دارند باد را به چنگ درآورند نیروی باد رابیشتر خواهند کرد .

- برآمدگی یا جلوآمدگی بنا ، جانپناهها و دیوارهای بلند ، سایبانها و بالکنها و دیوارهای بی دوام و ناپایدار به اثر کشش همه جانبه بر ساختمان می افزایند .

- علائم ، نشانه ها ، دودکشها ، آنتنها ، چهارطاقیها و سایر تجهیزات روی بام ساختمانها نیز دستخوش اثر روییدگی می شوند .

ه : ضرایب راحتی و آسایش ساختمان :

بدیهی است که در معماری ، برنامه ریزی و طراحی ساختمان اگر به مواردی که تا کنون بیان شد توجه داشته باشیم و آنها را به دقت رعایت کنیم شرایط زیستی مناسی فراهم می گردد و زیستمندان از راحتی و آسایش لازم برخوردار خواهند بود .

به هر حال امروزه باید در حداقل فضای ممکن بناهایی احداث شود که نیاز آسایش انسان در تمام فصول را بر آورده سازد . برای نیل به این هدف نیز باید سعی نمود در زمستان به جای استفاده از سوختهای فسیلی و دستگاههای گرم کننده بیشتر از انرژی خورشیدی و طبیعت بهره گرفت و در تابستان هم از حداکثر سایه ، باد و دیگر ویژگیهای اقلیمی سود جست .

برگرفته شده از سایت http://www.pu-architect.mihanblog.ir/post-45


مطالب مرتب

مطالب مرتبط
كنفرانس معماري، سكونت و هويت فرهنگي خليج فارس در لندن زندگينامه: حسين لرزاده (1295-1383) كشف بقاياي شهر ساساني در نزديكي ديوار گرگان مشكين‌تپه ايلخاني در حال محو شدن است التهاب در ايذه براي نگاره‌هاي هخامنشي مجسمه غول‌آساي حاكم رم در تركيه مرد بي‌ادعاي جاويدان ارزشيابي ميراث فرهنگي يك مسئله اساسي است غم اين خفته چندخواب در چشم ترم مي‌شكند خوش‌نشين‌ها، اجاره‌نشين مي‌شوند ثبت 24 هزار اثر تاریخی در فهرست آثار ملی زخم‌هاي آپادانا التيام نيافته است كتيبه خارك، تاريخي ناگشوده كه از دست مي‌رود خاطره ايلخانان در خراسان رضوي مخدوش شد از معماري سنتي فين تا طراحي مدرن سرويس‌هاي بهداشتي
 

مطالب مرتب

مطالب مرتبط
كنفرانس معماري، سكونت و هويت فرهنگي خليج فارس در لندن زندگينامه: حسين لرزاده (1295-1383) كشف بقاياي شهر ساساني در نزديكي ديوار گرگان مشكين‌تپه ايلخاني در حال محو شدن است التهاب در ايذه براي نگاره‌هاي هخامنشي مجسمه غول‌آساي حاكم رم در تركيه مرد بي‌ادعاي جاويدان ارزشيابي ميراث فرهنگي يك مسئله اساسي است غم اين خفته چندخواب در چشم ترم مي‌شكند خوش‌نشين‌ها، اجاره‌نشين مي‌شوند ثبت 24 هزار اثر تاریخی در فهرست آثار ملی زخم‌هاي آپادانا التيام نيافته است كتيبه خارك، تاريخي ناگشوده كه از دست مي‌رود خاطره ايلخانان در خراسان رضوي مخدوش شد از معماري سنتي فين تا طراحي مدرن سرويس‌هاي بهداشتي
 

مسجد ملا محمود

باز هم از همون منبع

مسجد ملا محمود یکی از مساجد تاریخی شهر کابل به حساب می آید .

  این مسجد در گذر ملا محمود شوربازار شهر کهنه کابل موقیعت دارد که در دو منزل به صورت پخته واساسی ساخته شده است .منزل اول آن زمستانی ودوم آن تابستانی است .

 که در دوران جنگ های داخلی تقریبا خراب گردیده بود  که توسط بنیاد فرهنگی آغا خان دوباره ترمیم وبازسازی گردید اما به علت این که مواد با کیفیت کم کار در آن کار گردیده است بعضی قسمت های آن خراب گردیده است

تاريخچه ء مختصر باميان:-

از همون بلاگ

 نام باميان در زبان پهلوي به اسم باميگان آمده‌است.در دوره? اسلامي باميان يکي از شهر‌هاي مهم و آباد خراسان و مرکز شيران باميان محسوب مي‌شد.باميان يکي از ساحاتي است که در سابق راه ابريشم  ازآن عبور مي کرده و مفيديت هاي زيادي به منطقه به وجود مي آورده. کاروانها  با عبور از اين ساحه مناطق چون امپراتوري روم، چين و آسياي ميانه و آسياي جنوبي را به هم وصل مي نمود و اکثراً توقفگاه شان اين منطقه به شمار مي آمد. در باميان، هنرهاي چون هنر فارسي، بودايي و يوناني باهم آميخته شده که منحصراً به نوع بودايييهاي يوناني شباهت دارد. مجسمه هاي بودا در مقابل شهر باميان روي صخره ها و کوه ها حک شده .و دو بزرگترين بتهاي که هرکدام آن به 55 متر و 37 متر مي رسد وبزرگترين بتهاي ايستاده درجهان به شمار ميرود که اين بتها در ماه مارچ سال 2001 ميلادي توسط طالبان تخريب گرديد .

 

 

 

 باميان يک ولايت کوهستاني است. سلسله کوهاي بابا که توسط کوهاي هندوکش غربي  از شرق به غرب ادامه پيدا مي کند نيز در اين منطقه قرار دارد. کوه بابا متشکل از قله و لبه هاي بلند پوشيده از برف که تقريباً 5200 متر از سطح بحر ارتفاع دارند که منبع آبي بسياري از درياهاي افغانستان را به خود اختصاص داده است.

 

 

 

ولايت باميان در مرکز افغانستان موقعيت داشته که از طرف شمال شرق به ولايت بغلان و پروان، به ولايات غزني و وردک از طرف جنوب شرق، به ولايت دايکندي از طرف جنوب غرب، به ولايت غور از طرف غرب، به ولايت سري پل از طرف شمال غرب و به ولايت سمنگان از طرف شمال محدود شده است.ولايت باميان با مساحت حدود 18029 کيلومتر مربع حدود 2.76 فيصد مساحت کشور را تشکيل مي دهد واکثريت قاطع نفوس باميان را مردم هزاره تشکيل ميدهد. اين ولايت داراي شش ولسوالي بوده که شامل ولسوالي هاي شيبر – کهمرد – سيغان – يکاولنگ – پنجاب  - ورس وقريه جات مرکز باميان ميباشند حدود 2500 متر از سطح بحر ارتفاع دارد.

منشا افغان وافغانستان

منبع از همون وبلاگ

(( افغانستان )) به معناي(( دولت و کشور افغانان ))و يا (( کشوري که تحت سلطنت سلاطين افغاني متحد شده باشد)) از واژه ي (( افغان )) که معر?ب (( اوغان )) است. مشتق شده است.برخي معتقدند:(( افغان )) در ابتدا (( اغوان )) از ريشه ي آريايي بوده است و به مرور زمان (( اوغان )) و سپس (( افغان )) شده است.

 

                کلمه ي (( افغان )) نخستين بار در قرن چهارم هجري درباره ي برخي از قبايل پشتون منطقه ي شرق خلافت اسلامي در آثار نويسندگان مسلمان استعمال شد.  اين استعمال ابتدا در (( حدود العالم ))  سپس در (( تاريخ يميني ))  و (( تاريخ بيهقي ))  به چشم خورد.

 

                 به تدريج نويسندگان ديگر نيز اين اسم را ثبت و ضبط کردند و بر دايره ي نفوذش افزوده شد تا جايي که در قرن دهم هجري نام قسمت بزرگي از قبايل پشتون اين منطقه شد و تمام قبايل ابدالي ان را در بر گرفت.در قرن دوازدهم اسم تمام قبايل پشتانه ي (( افغانستان )) اعم از (( ابدالي )) و (( غلجائي )) گرديد. و در سده ي سيزدهم،وسعت معنايي ان به اندازه اي شد که عنواني براي تمامي ملت افغانستان اعم از پشتون،تاجيک،بلوچ،هزاره و غير آن گشت و جايگزين نام پيشين (( خراساني )) گرديد.  کلمه ي (( افغانستان )) که يک اسم مرکب فارسي است،از ترکيب اسم (( افغان )) و پسوند مکاني (( ستان )) ساخته شده است.اين لغت که به معناي (( سرزمين افغان ها )) ست،سير تاريخي مشابهي همچون لفظ (( افغان )) را پيموده است. 

 

                  نخستين بار (( تاريخنامه ي هرات )) در اواخر قرن هشتم اين نام را در معناي مکان و سکونت قبايل افغان استعمال کرد که با بر قراين،محدوده ي آن از حوالي قندهار تا رودخانه ي سند بود . 

 

                  با فروپاشي صفويه و به دنبال ان قتل نادرشاه در ايران(در غرب خراسان)،همراه با اضمحلال گورکانيان هند(در شرق خراسان)و قدرت گيري افغانان،قلمرو معنايي واژه ي (( افغانستان )) گسترش يافت و نام سرزميني شد که پيش از آن خراسان نام داشت و بسيار وسيع تر از افغانستان امروز بود،گرچه مرزهاي آن بارها تغيير کرده بود.اين لغت در معناي کنوني و با حدود تقريبي امروز از اوايل قرن سيزدهم معمول شد. 

 

                   اول بار در شعبان سال 1215هجري،ضمن معاهده ي مکتوب ميان انگلستان و ايران درباره ي دولت دراني بود که اين اصطلاح به عنوان نام رسمي اين قسمت از سرزمين هاي اسلامي به کار رفت.  تا چند سال پس از انعقاد اين پيمان،مردمان و حاکمان افغان،از پذيرش نام (( افغانستان )) به جاي (( خراسان )) اکراه داشتند.(( مونت استوارت الفنستون )) انگليسي که چند سال پس از انعقاد معاهده ي مذکور به کابل سفر کرده است مي نويسد:(( افغانان نام عمومي براي کشورشان ندارند؛اما (( افغانستان )) که محتملاً نخست در ايران به کار برده شده،مکرر در کتاب ها آمده است و اگر به کار رود براي مردم آن سرزمين ناآشنا نيست...نامي که توسط ساکنان سرزمين بر تمامي کشور اطلاق مي شود،خراسان است. )). 

 

                  در دوره هاي تاريخي پيش از آن،حد اقل از ظهور اسلام تا اوايل سده ي سيزدهم هجري،افغانستان کنوني بخشي از خراسان بزرگي بود که در معناي گسترده اش سيستان و کابلستان را نيز شامل مي شد.    به همين سبب،بسياري از نويسندگان و تاريخ نگاران افغان و غير افغان خراسان را نام مشهور دوره ي اسلامي تا اواسط قرن سيزدهم اين سرزمين تلقي کرده اند. 

 

                  اسم(( افغانستان )) براي نخستين بار در تاريخ اين کشور در مکاتبات و معاهدات رسمي پادشاه ابدالي آن با دولت انگلستان در جمادي الاولي سال 1254هجري استعمال شد. 

 

مسئله زمان بندي كوشان

http://www.zabiazizi.blogfa.com منبع

مسئله زمان بندي كوشان

       مسئله زمان بندي كوشان كه دانشمندان طي صدسال اخير با جوش وخروش بررسي مي كنند حالا هم مسئله دشوار است به نظر اول كار آسان مي سازد ، كتيبه هاي را در هندوستان و پاكستان يافته شده اندو نام شاهان كوشان را افاده مينمايند. ابتداي آل كوشان حساب كردن لازم است و بس. ولي مطلب از اين قرار است كه در اكثر اين كتبيه ها سال وجود دارد. ولي معلوم نگرديده كه آن سال به كدام عهد مربوط ميباشد. احتمال دارد سنه و كتيبه ها از روي دو يا چند عهد آمده باشند،‌يقيناً معلوم است كه در هندوستان يك چند عهددر يك وقت برابر استفاده مي شد. مثلاً: عهديكه از نيروانه بودا آغاز مي شد، عهد ويكرم Vikram aiditya Samuat (سال پنجاه و هفتم ق. م.) عهد سكه Seka kala  ( سال 78 ميلادي) وغيره. از روي تخمين دانشمندان در هندوستان قديم سال شماري از روي عهدهاي اجنبي، سلوكي و پارتي وغيره بعمل آورده مي شد.1   

   محقق انگليسي توماس در سال (1874 م) پیش نهاد کرد که برای مقرر کردن عهد یکی از مشهور ترین شاه هان کوشان کنشکا عهد سلوکی را  (1312 ق م ) اساس گرفته به آن عددي «صدي» در اين مورد عدد « سه صدي » را علاوه بايدكرد. در اين صورت اگر بازيافت هاي خطي جديد تري رابه نظر گيريم عهد كنشكا بايد. درسال نهم قبل ميلاد آغاز شود. كانينهم باستان شناس وسكه شناس مشهور هندوستان بين عهد ويكرم وعهد سكوك در حال ترديد بود.                                                                             د. فيرگيوسون نظر به تحقيقات كه انجا داده بود،‌پيشنهاد كرد وگفته كه عهد كنشكا از عهد سكه سال 78 ق م شروع مي شود. بعداً كانينهم، هم به اين عقيده راضي شد،‌من بعد اين سنه در تاليفات خيلي معمول گرديد. يكي از كتيبه شناسان و محقق معتبر زبان هاي ختني و سكامي س. كانوف كه تمام ماخذ هاي اين مسئله را با دقت مورد بررسي قرار داد است هيچگاه به يك نتيجه گيري ثابت موفق نشد. وي همچون ابتداي عهد كنشكا سال هاي 128 ، 129 ، 130 ،‌، 138 ق م پيشنهاد كرده است. نام برده با در نظر داشت نشان داد هاي نجومي كتيبه ها سعي نمود كه (باكمک منجمان)‌اين سنه هارا معين كند ولي به يك خلاصه وارد شده نستوانست . در نهايت به اين نظر شد كه عهد كنشكا تقريبا سال 200 ق م سپري شد است. چنين جستجو ها و ترديد ها يك محقق خود بخود معلوم مي كند كه حل اين مسئله چقدر دشوار است. غير از سنه هاي مذكور سنه هاي زيادي ديگري هم پيشنهاد شده است،‌مثلا: ر. گريشمن پيشنهاد كرد كه ابتداي عهد كنشكا سال 144 ق م حساب كرده شود.2            

     درسال 1902 ميلادي، د. ر. بهنداركو. محقق هندي طي مقالات كتيبه هاي هندي مربوط دوره كوشانيان را مطالعه و بررسي و دراربتاط تاريخ هندوستان دلايل تاريخ تحليل نموده، خلاصه اش را چنين ارائه مينمايد: بقول وي (در همان ايام كه منعكس كننده درجه انكشاف علم بود) كتيبه ساخته شده است، او عقيده داشت كه ترتيب سلطنت شاهان كوشان قرار ذيل بود:-

     كدژوله كد فريس،‌كدژوله كاراكد فيز، پادشاه گمنام و ويمه كد فيزس. همچنان ميگويد كتيبه مكشوف پنجتيره كه سنه اش 192 ميباشد متعلق به عهد يكي از شاهان نامعلوم كوشان ميباشد. وي گمان دارد كه اين پادشاه گمنام سه سال قبل از كدژوله كد فيز يعني در سال 123 عهد نامعلوم حكمراني  داشته است. نام برده فرضيه دارد كه ميگويد:- هريك از چهار شاه متذكره بيست سال و مجموعا80 سال حكمراني كردند. در اين صورت بايد عهد ويمه كدفيزس سال 200 عهد نامعلوم به پايان رسيده باشد. ولي بسيار به سادگي نكات ضعيف را كه در اين فرضه وجود دارد ميتوان مشاهده كرد. با آن ترتيب كه »بهندار كور» شاهان را به تخت نشانده خطا بوده است همچنان يقين مطلق بيست سال حكمراني براي هرشاه بي بنياد مي باشد. ممكن است كدژوله كد فيز خيلي طولاني حكمراني كرده باشد وفعلاً به اين ارتباط معلومات زياد در دست است كه قبلا نبود. در كتيبه كه في الحال معلوم است از سال 200 الي 299 عهد نامعلوم فاصله ای  جاي دارد. در كتيبه ای  سال 187 يا 184 ويمه كدفيزس  3   نام برده مي شود. به اساس معلومات سكه شناسي كدفيزس بعد از كنشكا به تخت نشسته ولي كتيبه كه در آن نام كنشكاه است با سنه سال اول شروع مي شود. بعد كتيبه سال دوم ميآيد به همين ترتيب تا سال 23 ادامه دارد. از اين رو سنه عهد شاهان قرار ذيل است:-



ادامه نوشته

نویسنده"

سلام دوست عزیز که از وبلاگ ما دیدن کردین من پیگیر  پایان نامه شما هستم . در مورد تصویر  یا محیط های ابنبه باشه

باز هم یه سری به بخش متفرقه و ازیاد رفته گان معماری و پروژه های معماری بزنین تا مطالب بیشتری پیدا کنین

من هم سعی خودم را میکنم . پروژه ی خود را در بخش پاسخ نامه مطالعه کنین

با تشکر

ارش حسینی

یه سوال که مصطفی arc فرمودند .جوابشون را بدید

سللم .سوال ؟تفاوت معماری سنت گرا با معماری سنتی چیست (لطفا جواب های منطقی ومعقول ارائه دهید با تشکر .....

 سلام . به عنوان یک دانشجوی معماری ودر کل یک عاشق فرهنگ وتمدن اصیل ایرانی می خواستم به پرسم در دیار وسرزمینی که ذره ذره وجود اجداد وکسانی که از ته دل دوستشان داشتیم وخواهیم داشت دیگر شاهد اثار ابنیه های بامفهوم که از وجود عرفانی نشئت گرفته نیستیم وبه جای ان بناها عناصر بی معنی وحتی کپی شده از سبکهای بی هویت اروپای وبالاتر از ان اجرای ناقص این طرحها که خود فاجعه ای پس شدید است بیایم سبک سنی خود را وبا مصالح امروزی احیا کنیم که این امر پیامد های خوبی را به دنبال خواهد داشت از جمله کم شدن تنش در رفتار روزمره ایرانیان وامثالهم .........(هر گاه خواستند ملتی را در جهل محض فرو برند هویتشان راگرفتند ) . زنده باد وطن پرست

يکی از دوستان

يکی از دوستان که ظاهرا دانشجوی ترم چهار معماری هستند سوال کردند که در مورد نقش گرافيکی ستون و تاثير کف در ابعاد فضا به دنبال مرجع يا کتابی هستند ؟
من
 کتاب طراحی و ارتباطات بصری
را پيشنهاد می کنم فکر کنم در روند تحقيق يا شکل گيری پروژه تان بتوانيد از آن بهره بگيريد.
اگر دوستان مرجع يا کتاب ديگری را می شناسند که بتواند به اين دوست معمارمان کمک کند حتما پيغام بگذارند!!!

کتاب طراحی و ارتباطات بصری
اثر برونو موناری
 

ترجمه پاينده شاهنده
انتشارات سروش
پيوندهای مربوط به اين پيام