منبع از همون وبلاگ

(( افغانستان )) به معناي(( دولت و کشور افغانان ))و يا (( کشوري که تحت سلطنت سلاطين افغاني متحد شده باشد)) از واژه ي (( افغان )) که معر?ب (( اوغان )) است. مشتق شده است.برخي معتقدند:(( افغان )) در ابتدا (( اغوان )) از ريشه ي آريايي بوده است و به مرور زمان (( اوغان )) و سپس (( افغان )) شده است.

 

                کلمه ي (( افغان )) نخستين بار در قرن چهارم هجري درباره ي برخي از قبايل پشتون منطقه ي شرق خلافت اسلامي در آثار نويسندگان مسلمان استعمال شد.  اين استعمال ابتدا در (( حدود العالم ))  سپس در (( تاريخ يميني ))  و (( تاريخ بيهقي ))  به چشم خورد.

 

                 به تدريج نويسندگان ديگر نيز اين اسم را ثبت و ضبط کردند و بر دايره ي نفوذش افزوده شد تا جايي که در قرن دهم هجري نام قسمت بزرگي از قبايل پشتون اين منطقه شد و تمام قبايل ابدالي ان را در بر گرفت.در قرن دوازدهم اسم تمام قبايل پشتانه ي (( افغانستان )) اعم از (( ابدالي )) و (( غلجائي )) گرديد. و در سده ي سيزدهم،وسعت معنايي ان به اندازه اي شد که عنواني براي تمامي ملت افغانستان اعم از پشتون،تاجيک،بلوچ،هزاره و غير آن گشت و جايگزين نام پيشين (( خراساني )) گرديد.  کلمه ي (( افغانستان )) که يک اسم مرکب فارسي است،از ترکيب اسم (( افغان )) و پسوند مکاني (( ستان )) ساخته شده است.اين لغت که به معناي (( سرزمين افغان ها )) ست،سير تاريخي مشابهي همچون لفظ (( افغان )) را پيموده است. 

 

                  نخستين بار (( تاريخنامه ي هرات )) در اواخر قرن هشتم اين نام را در معناي مکان و سکونت قبايل افغان استعمال کرد که با بر قراين،محدوده ي آن از حوالي قندهار تا رودخانه ي سند بود . 

 

                  با فروپاشي صفويه و به دنبال ان قتل نادرشاه در ايران(در غرب خراسان)،همراه با اضمحلال گورکانيان هند(در شرق خراسان)و قدرت گيري افغانان،قلمرو معنايي واژه ي (( افغانستان )) گسترش يافت و نام سرزميني شد که پيش از آن خراسان نام داشت و بسيار وسيع تر از افغانستان امروز بود،گرچه مرزهاي آن بارها تغيير کرده بود.اين لغت در معناي کنوني و با حدود تقريبي امروز از اوايل قرن سيزدهم معمول شد. 

 

                   اول بار در شعبان سال 1215هجري،ضمن معاهده ي مکتوب ميان انگلستان و ايران درباره ي دولت دراني بود که اين اصطلاح به عنوان نام رسمي اين قسمت از سرزمين هاي اسلامي به کار رفت.  تا چند سال پس از انعقاد اين پيمان،مردمان و حاکمان افغان،از پذيرش نام (( افغانستان )) به جاي (( خراسان )) اکراه داشتند.(( مونت استوارت الفنستون )) انگليسي که چند سال پس از انعقاد معاهده ي مذکور به کابل سفر کرده است مي نويسد:(( افغانان نام عمومي براي کشورشان ندارند؛اما (( افغانستان )) که محتملاً نخست در ايران به کار برده شده،مکرر در کتاب ها آمده است و اگر به کار رود براي مردم آن سرزمين ناآشنا نيست...نامي که توسط ساکنان سرزمين بر تمامي کشور اطلاق مي شود،خراسان است. )). 

 

                  در دوره هاي تاريخي پيش از آن،حد اقل از ظهور اسلام تا اوايل سده ي سيزدهم هجري،افغانستان کنوني بخشي از خراسان بزرگي بود که در معناي گسترده اش سيستان و کابلستان را نيز شامل مي شد.    به همين سبب،بسياري از نويسندگان و تاريخ نگاران افغان و غير افغان خراسان را نام مشهور دوره ي اسلامي تا اواسط قرن سيزدهم اين سرزمين تلقي کرده اند. 

 

                  اسم(( افغانستان )) براي نخستين بار در تاريخ اين کشور در مکاتبات و معاهدات رسمي پادشاه ابدالي آن با دولت انگلستان در جمادي الاولي سال 1254هجري استعمال شد.