به نام تک معمارهستی

 دانشکده سمای خوراسگان

  پروژه: 

 آشنايي با معماري اسلامي

 استاد راهنما:

 خانم سلطانی

 گرد آور:

  پرویز خسروی

 بهار 88

 شيوه هاي معماري:

 

سبك و شيوه معماري در دورانهاي مختلف متفاوت بوده است و همين تفاوت باعث بوجود آمدن اين تقسيم بندي گرديده است، دو شيوه يا سبك پارسي و پارتي مربوط به قبل از اسلام و مابقي مربوط به دوران پس از اسلام مي باشد:

1.    شيوه پارسي:

 

از آغاز امپراطوري پارسيان  تا پس از حمله اسكندر اين شيوه در ايران رايج بوده و در دوران هخامنشي به اوج خود مي رسد. معماري اين دوره به صورت ايجاد تالارو ايوانهاي ستوندار، كاشيهاي لعابدار، ايجاد تزيينات در بنا، ايجاد صفه  مي باشد.

نمونه هاي اين سبك پاسارگاد و كاخهاي اطراف آن، مقبره كوروش و شهر پارسه در دامنه كوه رحمت در تخت جمشيد مي باشد.

 

2. شيوه پارتي:

 

درروزگار اشكانيان و ساسانيان و چند گاهي پس از اسلام رواج داشته است.

معماري اين دوره به صورت استفاده از انواع طاقهاي گنبدي، ايجاد بناهاي چهار ايواني و كاربرد ملات گچ در ساختار بنا مي باشد. همچنين اختلاط هنر يوناني و رومي با هنر ايراني ديده مي شود.

نمونه هاي اين سبك معبد آناهيتا در كنگاور كه شيوه قرارگيري ستونهاي آن تاثير گرفته از معابد يوناني است، همچنين كاخ سروستان مربوط به اين شيوه معماري است.

3 . سبك خراساني :

 

اين سبك مربوط به پس از دوره اسلامي دوران صفاريان، سامانيان ،غزنويان و ديلميان مي باشد.

معماري اين دوره به صورت ايجاد مساجد با طرح شبستاني با كاربرد ستون و رواقهاي اطراف محوطه كه اكثر اينها از تغيير الگوي آتشكده ها و معابد ايجاد گرديده بودند.

نمونه هاي اين سبك مسجد جامع نايين، پلان اوليه مسجد جامع اصفهان و مسجدجامع گلپايگان مي باشد.

4.شيوه رازي:

 

اين سبك مربوط به دوران آل بويه، سلجوقيان، خوارزمشاهيان و اتابكان مي باشد. معماري اين دوره به صورت استفاده از گنبد خانه و طرح چهار ايواني  قبل از اسلام مي باشد. ساختن برج با مناره هاي بلند به عنوان راهنما و بعدها نشاني از ديگر سمبولها معمول شد. ساختن طاق و گنبد به حد اعلاي پيشرفت خود رسيد. گنبدها غالبا به صورت دو پوسته ساخته شد. نمونه آنها گنبدهاي مسجد جامع اصفهان(گنبد نظام الملك و تاج الملك) مي باشد.

5. شيوه آذري:

 

از دوره ايلخانيان تا دوره تيموريان ادامه داشت. معماري اين دوره به صورت تنوع بيشتر در پلان بناها، استفاده از تزيينات گچ بري و كاشيكاري در نما سازي ها ، ابداع كاشي زرين فام، ارتفاع بيشتر ايوانها، تنوع در گنبد سازي  ظهور كرد.

نمونه اين بناها رصد خانه مراغه، شهر سلطانيه با گنبد سلطانيه (مقبره اولجايتو) و ... مي باشد.

 

6. شيوه اصفهاني:

 

مربوط به دوره صفويه، افشاريه، زنديه و قاجار مي باشد. كه دو دوره اول(صفوي و افشار) را سبك اصفهاني اول و سبك دو دوره بعدي را اصفهاني دوم ناميده اند.

معماري اين دوره به صورت سادگي در پلان و طرح بناها و همچنين توجه به معماري درون شهري مانند ميدان ، مسجد و مدرسه بازار حمام باغ خيابان و ... ومعماري برون شهري مانند جاده پل كاروانسرا و ... بود.

كثرت در ساخت بناهاي مذهبي مانند مسجد حسينيه و سقاخانه و ... رايج شد. اكثر گنبدها به صورت گسسته ميان تهي ساخته شد. استفاده از كاشي هفت رنگ رواج يافت و به طور كلي تزيينات مفصل تر شد.

مسجد جامع عباسي در اصفهان و ساير بناهاي ميدان نقش جهان، كاخ خورشيد در كلات نادري كه بنايي هشت ضلعي دوطبقه سكودار مي باشد از نمونه هاي اين سبك هستند.

سبك اصفهاني دوم:

در اين سبك از تعصبات حكومت گران صفوي در استفاده مفصل و پر طمطراق از تزيينات كاسته شد. طرحهاي مساجد ساده تر و يا حتي بدون گنبد خانه يا حتي مناره هاي بلند بودند. تزيينات بيشتر به صورت استفاده از شيشه هاي رنگي، آينه كاري و تزيينات چوبي و حجاري بود. كاشيكاري ها بيشتر سفيد و آبي رنگ بودند

نمونه هاي آن بازار وكيل، حمام وكيل، مسجد وكيل، باغ اتابك، باغ دلگشا باغ جهان نما و ... مي باشد.

 

7. شيوه اختلاط:

از دوره قاجار شروع تا دوره پهلوي ادامه داشته است. اين شيوه پس از ارتباط با فرنگ و تقليد از معماري غربي در ايران معمول شد. اين دوره مصادف با انحطاط معماري سنتي ايران بود. ورود لعابهاي آماده براي كاشيها از روسيه باعث رنگ پريدگي اكثر لعابهاي كاشيهاي ساختمانهاي اين دوره از جمله مسجد سيد اصفهان مي باشد. طرحهاي اسليمي و ختايي كمتر شد و تصوير سازي چهره جاي آن را گرفت. از نمونه هاي اين دوره باغ ملي تهران، نارنجستان قوام در شيراز  ومسجد سيد اصفهان را مي توان نام برد.

 

معماري مساجد:

مسجد و محراب اگر چه در آموزه هاي ديني داراي جايگاهي منحصرا معنوي نبوده و بيشتر به عنوان پايگاهي براي پاسخگويي به غالب نيازهاي مسلمانان برآمده بود به اندك زماني با روحي كه از لطافت ايمان و جذبه حضور در آميخته بود به زيباترين بناي اسلامي بدل شد. به گونه اي كه شكل و ساخت مسجد در كشورهاي اسلامي زير بناي هنر و معماري اسلامي را تشكيل داد. معماري زيبا با كاشيكاري ها و كتيبه ها و گچ بري ها معرق ها و ديگر عناصر معماري معماري اسلامي را پديد آورد.

 

سير تحول مساجد در دوران مختلف اسلامي:

مسجدهاي اوليه بسيار ساده ساخته مي شدند و فضاي كالبدي آنها متشكل از شبستاني بدون در بود كه در جلوي آن حياط يا فضاي نيمه بازي وجود داشت. بتدريج با گذشت زمان و روي كار آمدن حكومتهاي سلطنتي بر عظمت و شكوه معماري مساجد افزوده شد. در ايران عناصري از معماري بومي در فضاي كالبدي مساجد مورد استفاده قرار گرفت يكي از اين عناصر ايوان بود. نخست يك ايوان در شبستان اصلي و سپس دو ايوان روبروي يكديگر كه اغلب به ورودي اختصاص داشت به ساختمان مسجد اضافه شد. تعداد ايوانها به چهار عدد رسيد عنصر ديگر عبارت از چهار طاقي هايي بود كه در پيش از اسلام به عنوان بخشي از آتشكده ها مورد بهره برداري واقع ميشد و پس از اسلام بعضي آنها بعنوان مسجد بكار گرفته شد و بر عظمت و شكوه فضاري معماري مسجد افزود.

روند شكل گيري فضاي كالبدي مسجد منجر به تكوين طرح فضاهاي چهار ايواني شد. طرح فضاهاي چهار ايواني كه پيش از اسلام نيز شناخته شده بود و متاثر از جهان بيني و فرهنگ ايران باستان و در ارتباط با جهات چهار گانه مقدسي بود كه در ارتباط با فضاي مثالي و توجه به حركت و سير خورشيد شكل گرفته بود.

تصوير تحول مساجد

مساجد دوره عباسي:

 

در اوايل اين دوره مساجد با طرح صحن رو باز و ايوانهاي ستوندار ساخته مي شدند. كه نمونه اي از معماري اموي و اعراب بوده است. در بناها بيشتر از خشت استفاده مي شده  و ستونها يك پارچه بودند. رفته رفته تغييرات اساسي به جاي خشت از آجر استفاده شد و ديگر ستونها يك پارچه استفاده نشدند. از ويژگي بسيار مهم مساجد اين دوره سقف مسطح و تخت آنها و همچنين ساخت مناره در خارج يا كنار مسجد بده است.

 نمونه برجامانده از اين دوره مسجد تاريخانه دامغان مربوط به قرن دوم هجري مي باشد. جلوه اين ساختمان در سادگي و بي پيرايگي آن متجلي است. صحن مسجد تقريبا مربع است كه با رديف طاقها سه دالان را در امتداد قبله ايجاد مي كند.

مسجد تاريخانه تركيبي از تكينك هاي اصيل عربي و ايراني است. مناره مسجد مدور بوده و در قرن پنجم هجري    

 

به آن اضافه شده ولي بقاياي يك مناره مربعي شكل كه احتمالا به هنگام بناي كل مسجد ساخته شده بر جاي مانده است.

 

مسجد جامع فهرج يزد:

معماري مسجد جامع فهرج، اساساً معماري بسيار ساده و بي تكلفي است و تزيينات آن متاثر از اولين مسجدي كه در مدينه ساخته شد كم يا بيش در مساجد صدر اسلام نيز ديده مي شود. در ديوار قبله، قاب بندي مختصري وجود دارد كه جهت قبله را مشخص مي كند. بعد ها در موضع ياد شده با ايجاد فرورفتگي بيشتر، محل مذكور به محراب تبديل شده است. وجود دو در تزييني در ديوار شرقي بنا نيز از تزيينات شاخص اثر مي باشد

ساختمان مسجد جامع فهرج تماماً از خشت و گل است كه به لحاظ ساختماني نيز جزء نوادر معماري گلين محسوب مي شود. پوسته نازكي از گچ، قسمت هايي از معماري داخلي مسجد را پوشانيده است؛ هرچند كه به لحاظ حمله موريانه و آسيب هاي وارده از سوي انسان، آسيب فراوان ديده است. در جريان مرمت، با دقت فراوان كوشيده شد تا از اصالت آن صيانت شود و سنديت معماري داخلي مسجد مخدوش نشود

ستون هاي مسجد، از آنجا كه با خشت ساخته شده اند، قطور و حجيم به نظر مي رسند. گوشه اغلب آنها به طرز هنرمندانه اي گرد شده تا به لحاظ بصري، تناسب ستون تعديل شود.

«ديوار قبله» به ديواري گفته مي شود كه عمود بر محور قبله است و ضلع جنوبي مسجد را تشكيل مي دهد. در اين ديوار، تنها محراب قرار دارد و از دادن دسترسي، ايجاد درگاه، نصب در يا پنجره، آگاهانه پرهيز شده است تا تمركز حواس نمازگزاران به نحو مطلوب تامين شود.

لازم به يادآوري است تنها دري كه در ديوار قبله مسجد جامع فهرج وجود دارد، جزء معماري اصيل و اوليه مسجد نمي باشد و به قرار معلوم در دوران قاجار به آن اضافه شده است. اين درگاه، دسترسي به شبستان نيمه سازي را تامين مي كند كه به همان دوره تعلق دارد و در جنوب ديوار قبله احداث شده است

چهار صفه كوچك رو به قبله، حد شمالي صحن را تعريف مي كنند. كاربرد صفه ها براي نماز هاي انفرادي در بعدازظهر هاي زمستان است كه با تايش مستقيم خورشيد، گرم و مطبوع مي شوند.

شيوه پوشش طاق صفه ها به لحاظ فني درخور توجه فراوان است؛ چراكه ابداع يكي از فنون مهندسي طاق و گنبد را در زمانه خود به نمايش مي گذارد. فن به كار رفته در آنها به نحوي با  اطاق فيلپوش خويشاوند است؛ هرچند نمي توان آن را فيلپوش به حساب آورد. اهميت موضوع به شيوه گوشه سازي صفه ها مربوط مي شود كه به طرز محسوسي با فن ساختمان و معماري گنبد در پيش از اسلام ايران قرابت دارد. به بياني ديگر، چنانچه دو صفه را روبروي هم قرار دهيم، مي توان تا حدود زيادي كيفيت تشكيل معماري گنبد را تصور نمود

مسجد جامع فهرج، تك مناره است كه اين منار به عنوان نشانه آبادي نيز از دور نمايان است. اين عنصر معماري و نيز گرمخانه كوچك مجاور آن كه تماماً از خشت بنا شده اند به دليل كاهش ابعاد خشت ها در مقايسه با مسجد اوليه، جزء عناصر الحاقي به مسجد محسوب مي شوند كه احتمالاً در قرن چهارم و پنجم به بنا اضافه شده اند. معماري مسجد جامع فهرج، اساساً معماري بسيار ساده

مساجد دوره آل بويه:

ابنيه مذهبي اين دوره به صورت چهار ايواني داراي ستونهاي عظيم و ايوانهاي بلند طاقدار است. تزيين اصلي بنا گچ بري است كه داراي رنگهاي متنوع بوده و طرحهاي آن سنتهاي قديم ايران را ياداوري مي كند. از مساجد اين دوره مسجد جامع نايين مي باشد. اين مسجد داراي شبستان ستون دار است و بعدها در زمان آل بويه بخشهاي ديگري به آن اضافه گرديده است قديمي ترين مناره به يادگار مانده در ايران مي باشد. اين ساختمان سادگي مساجد قبل از خود را ندارد و داراي آرايه هاي گچبري و همچنين  اساس گرانمايه تر و مرتفع تر است.

طرح چهار ايواني مسجد جامع اصفهان مربوط به اين دوره است. از دوره غزنويان و سامانيان در ايران مسجدي به جاي نمانده است.

 

مساجد دوره سلجوقي:

در اين دوره با وجود فاصله زماني نزديك به چهار قرن با ايران باستان باز هم مي توان طرح كلي چهارايواني ساساني را مشاهده كرد. طرح مساجد اكثرا چهار ايواني با طاقنماهاي ديواري است. ايجاد گنبدهاي عظيم بر روي گوشوار در مساجد از ديگر ويژگيهاي مساجد اين دوره است. در تمام ابنيه بخصوص مسجد سردر اهميت بسزايي دارد. بناها آجري و تزيينات ساده معرق و كتيبه هايي به خط كوفي و نسخ دارند. از مساجد به جا مانده از اين دوره مسجد جمعه اردستان مي باشد كه طاق ايوان مزين به گچ بري بي نظير مي باشد. همچنين مسجد جامع اصفهان داراي بنيادي اساسي از دوره سلجوقي مي باشد و با توجه به اينكه از دوران مختلف يادگاري دارد مي توان اينگونه اذعان داشت كه

-        مسجد اوليه داراي حياطي مركزي با وسعتي كم و بيش برابر حياط فعلي بوده است.

-        شبستانهاي ستوندار حياط را از چهار طرف احاطه كرده است.

-        شبستان هاي شمالي و جنوبي داراي پنج دهانه به طرف حياط و سه دهانه عمق داشتند.

-        ستونهاي شبستانها مربوط به دوره هاي مختلف بوده است.

-        طرح دو ايواني شدن مسجد (ايوان صاحب و ايوان درويش)

-        چهار ايواني شدن مسجد (اضافه شدن دو ايوان غربي و شرقي به نام هاي استاد و شاگرد)

-        تزيينات گچ بري كه در دوره سلجوقي افزوده شده از جمله محراب الجايتو با نقوش مهري و ...

-    ساخت دو گنبد با فاصله زماني كم در دو سمت شمال و جنوب مسجد به نامهاي نظام الملك و تاج الملك با روش تبديل مربع پايه گنبد به دايره بوسيله اضافه كردن عنصر سه كنج يا پتگانه

-        ساخت مدرسه مظفريه در دوران مظفريان

-        استفاده از انواع طاقها و قوسها در بنا

-    ساخت مسجد كلا از آجر و ملات گچي ساخته شده به جز ديوارهاي خارجي كه از آجرهاي خشتي قطور بنا گرديده است.

-         

مساجد ايلخاني:

در اين دوره ساختمان ها حالت سنتي و سبك سلجوقي خود را حفظ كردند ولي براي نمايش قدرت به ساخت بناهاي عظيم با گنبدهاي بسيار بزرگ و برج هاي بلند روي آوردند. استفاده از آجر لعابدار و بدون لعاب و انواع گچبري هاي تزييني رواج يافت. مسجد جامع ورامين از نمونه اين مساجد است داراي طرح چهار ايواني است  و نسبت به مساجد قبلي پيشرفت معماري داشته است كه احساس خاصي از ارتفاع را ايجاد مي كند. مزين به آجرهاي لعابدار آبي رنگ است كه مشخصه عمده تزيينات دوره ايلخاني است.

 

مساجد تيموري:

بناها در اين دوره نيز بر پايه شكل و ساختمان هاي دوره سلجوقي استوار است. ولي در سايه تسلط مغولان مقياس و عظمت تازه اي يافته بود. مساجد اكثرا چهار ايواني با ايوانهاي بلند و سردرهاي مزين به مقرنس كاري هاي زيباست. تزيينات عمدتا شامل كاشيكاري معرق و زرين فام مي باشد. معماري اين دوره را مي توان كمال كاربري رنگ در معماري دانست از مساجد نمونه اين دوره مسجد گوهرشاد است كه اوج هنر و تكنيك كاشيكاري را ميتوان در اين بنا ديد. در اين بنا مناره در جوار ساختمان قرار دارد كه سبك مناره جدا از ساختمان احتمالا از سبك معماري هند اقتباس شده است.

 

دوره صفويه:

مساجد اين دوره باز هم داراي طرح چهار ايواني با گنبدهاي بزرگ است البته به ساخت ايوانهاي عظيم با ابعاد بزرگ توجه بسيار شده است. در ابنيه مذهبي كاشي هاي لعابدار معرق و هفت رنگ در تزيين ديواره ها استفاده شده است. از نمونه هاي معماري اين دوره مسجد امام اصفهان است كه اين مسجد داراي ابتكارات و نوآوريهايي در هنر معماري است. سردر ورودي آن در مركز ضلع جنوب ميدان قرار دارد ولي خود مسجد با زاويه اي رو به قبله ساخته شده است معمار اين تغيير زاويه را به قدري استادانه اجرا كرده كه در قسمت ورودي مسجد كسي به وجود چنين زاويه اي پي نمي برد.

از ديگر مساجد اين دوره مسجد شيخ لطف اله اصفهان مي باشد. ورودي ابتكاري بنا باعث شده كه مسجد رو به سمت قبله قرار گيرد و در ضمن نماي بيروني آن هم رديف با ميدان باشد. همچنين بخشهايي از مسجد جامع اصفهان به خصوص در بخش تزيينات نيز مربوط به اين دوره مي باشد.

 

مساجد دوره قاجار:

اين دوره را بايد دوره افول معماري ايران بشمار آورد چرا كه در مقايسه با ابنيه بسيار زيباي صفوي بنايي كه بتواند با آن برابري كند ساخته نشد. برجسته ترين ابنيه اين دوره متعلق به شهر تهران است.

يكي از مساجد تاريخي تهران به نام مسجد و مدرسه سپهسالار مي باشد كه حياط چهار ايواني آن داراي 62 حجره مي باشد. گنبد اصلي بر روي شبستان تابستاني و تماما از بيرون و درون كاشيكاري مي باشد. كل ساختمان داراي هشت مناره مي باشد كه با كاشيكاري تزيين شده است.

از ديگر مساجد اين دوره مسجد سيد در اصفهان، مسجد نصير الملك در شيراز و مسجد- مدرسه آقابزرگ در كاشان مي باشد.

                                                                                             

قوس وطاق و گنبد:

قوس: قوس جسمي است منحني شكل كه دهانه آن معمولا از عمقش بيشتر است. اجزاي تشكيل دهنده قوس عبارتند از :

1.  پاكار: قسمتي كه روي ديوار قرار مي گيرد و نقطه شروع قوس است.

2.    شكرگاه: محلي بالاتر از پاكار را شكرگاه مي گويند.

3.    آوارگاه: حدفاصل شكرگاه و نيزه

4.    نيزه: نوك يا راس قوس را مي گويند.

طاق: از تجسم يك قوس در فضا طاق بوجود مي آيد. انواع اصلي طاقها عبارتند از :

 

1.    طاق آهنگ:

مانند يك نيم استوانه است و بر روي دو ديوار بار بر و ديوار انتهاي قوس قرار مي گيرد. معروفترين و بزرگترين آن طاق كسري در تيسفون با 30متر ارتفاع و 25 متر دهانه قوس است.

استفاده اين نوع طاق مناسب براي فضاهاي مستطيل شكل مانند راهروها و ايوانهاست. در مسجد تاريخانه دامغان و مسجد جامع نايين بين فضاهاي بزرگ با اين نوع طاق پوشيده شده اند.

                  

2.    طاق چهار بخشي:

هر گاه دو طاق آهنگ يكديگر را به طور قائم قطع كنند از تقاطع آنها اين نوع طاق ايجاد مي شود مانند طاق شبستان غربي مسجد جامع اصفهان، بارهاي وارده توسط مجموعه اي از قوسهاي به هم چسبيده كه تركها را مي سازند به چهار تكيه گاه منتقل مي شود. اجزاي طاق از چهار گوشه شروع و به راس ختم مي شود.

 

3.    طاق و تويزه:

 پيشرفته ترين فن طاق زني است. اين طاق بر مبناي عناصري به نام تويزه يا لنگه شكل مي گيرد. لنگه ها و تويزه ها قوسهاي پيش ساخته اي هستند كه در كار گذاشته مي شود و سپس دور آنها را با آجر مي پوشانند. شكل به دست آمده را باريكه طاق نيز مي گويند. نمونه هاي اين طاق، طاق مسجد النبي و مدرسه مظفريه  مي باشد.

 

4.    طاق كلنبه:

ابتدا چهار تويزه همانند شكل زير بر روي چهار پايه ي طاق مي زنند سپس بين تويزه ها را با خشت و آجر پر مي كنند.

 

گنبد:

از دوران يك قوس حول محور عمود، گنبد ايجاد مي شود. يا به عبارت ديگر گنبد جسمي است مدور، نيم كره، مخروط يا بيضوي كه بر روي طاقهاي مدور يا مربع يا كثير الاضلاع زده مي شود. گنبد از سه جز تشكيل شده است:

1-     گنبد خانه يا زمينه گنبد

2-     بشن يا هيكل يعني قسمتي كه روي زمينه به صورت برجسته بالا مي آيد.

3-  چبيره: قسمت پايين گنبد را چبيره مي گويند. بعبارتي چون پايه گنبد گرد نبوده با چبيره كردن(جمع كردن) آن را تبديل به دايره مي كنند.

 

انواع گنبد:

گنبد در انواع بسيار زياد وجود دارد اما اكثر گنبدها از تغيير شكل يا تركيب دو گنبد ديگر حاصل مي شوند بنابراين مهمترين نوع گنبدها عبارتند از:

1.  گنبد نار : رايج ترين نوع گنبد كه اكثر مساجد داراي اين نوع گنبد مي باشند. مانند مسجد جامع و مسجد امام اصفهان، مسجد جامع يزد

چنانچه گنبد نار در قسمت راس فرو رفته و در قسمت بشن يا هيكل برجسته تر شود گنبد حاصل را گنبد پيازي مي گويند كه اكثر مقبره ها داراي اين نوع گنبد هستند از جمله گنبد امير تيمور در سمرقند، گنبد مقبره شيخ صفي در اردبيل و ...

 

2.  گنبد رك: به صورت هرمي يا مخروطي بر روي پايه استوانه اي و يا منشوري قرار مي گيرد. در قسمتهاييكشور به دليل بارش و انتقال سريع تر نزولات جوي اين گنبد كاربري بيشتري داشته است مانند گنبد قابوس و ...

 

3.    گنبد خرپشته:

4.     

اين گنبد از نوع هرمي است مانند رك اما سطوح جانبي آن با هم برابر نيستند مانند گنبد مشهد مير بزرگ در شهر آمل

5.    گنبد اورچين:

 

اين گنبد نيز شبيه رك مخروطي است ولي روي آن به صورت پلكاني است اين گنبد به نامهاي پلكاني، مضرس يا آناناسي هم رايج بوده است. مانند گنبد مقبره دانيال نبي در شوش كه در روبرو مشاهده مي شود.

 

*در گنبدهاي دو پوسته يك پوسته داخلي نيز وجود دارد كه به آن پوسته داخلي آهيانه نيز مي گويند كه در نمونه هاي موجود بيشتر از چهار نوع آهيانه استفاده شده است:

1-     خاگي(تخم مرغي):  مانند پوسته داخلي گنبد تاج الملك

2-     سيلويي: تحمل بار بيشتري دارد در مناطقي استفاده شده كه خشت و خاك سستي دارند مانند يزد و كرمان

3-     كوزه اي: معمولا بر زير گنبدهاي رك به كار مي رود مانند آهيانه گنبد قابوس

4-     سبويي: مانند آهيانه مسجد جامع يزد  و آهيانه گنبد سلطانيه

 

كاروانسرا:

نياز انسان به سرپناه و مامن در طول سفر زماني كه تبادلات تجاري بين انسانها زياد شد باعث گرديد كه اين فضاهاي معماري در كليه نقاط كشور بخصوص در مكانهاي كويري و خشك كه طي مسيرهاي طولاني باعث ايجاد خستگي، تشنگي و ... مي گرديد احداث شود.

بر اساس فرم آنها و نوع كاربري شان نامهاي متفاوتي در طول زمان داشته اند. بر اساس سوابق تاريخي باقي مانده از دوران هخامنشي هيچ اثري باقي نمانده اما در سفرنامه ها از وجود چنين فضاهايي حد فاصل شوش و تخت جمشيد كه دو پايتخت زمستاني و تابستاني هخامنشيان بوده اند نام برده شده است.

در دوران ساساني به دليل اقتصاد وسيع و اهميت راه براي تبادلات تجاري و اقتصادي كاروانسراهايي احداث گرديده از جمله دير گچين در جاده تهران- قم، رباط انوشيروان بين جاده سمنان- دامغان و دروازه گچ در استان فارس

در دوران پس از اسلام در سفرنامه هايي مانند سفرنامه ناصر خسرو اشارات زيادي به اين فضاها شده است.

سلسله هاي اوايل اسلام مانند آل بويه، سامانيان و آل زيار و غزنويان به ساخت بناهاي عام المنفعه اهميت مي دادند از جمله رباط ماهي در جاده مشهد- سرخس.

 سده پنجم هجري به بعد اوج شكوفايي هنر اسلامي به ويژه معماري است. ايجاد راهها و نياز به امنيت راهها باعث افزايش اين بناها به صورت دو ايواني و به ويژه چهار ايواني شد از جمله كاروانسراي شرف در خراسان.

ايلخانيان كه از قبايل چادر نشين و بيابان گرد بودند در ابتداي امر با ورود خود اكثر بناها را ويران كردند نهايتا به فرهنگ ايراني علاقمند شدند و شروع به تحول و توسعه هنر نمودند. به خصوص در دوران غازان خان و وزير او اولجايتو  كه در اين دوران كاروانسراها عمدتا چهار ايواني هستند از جمله كاروانسراي مرند، سرچم و جلفا در آذربايجان، رباط جهان آباد در جاده خراسان و رباط انجيره در جاده يزد- مشهد

در دوره تيموريان نيز به همان صورت نقشه چهار ايواني بانضمام كاشيكاري و افزودن تزيينات به فضا اجرا شدند.

عصر طلايي احداث كاروانسراها در دوره صفويه است. اهميت دادن به راهها بخصوص در مسير شهرهاي زيارتي كاروانسراهاي زيادي ساخته شد. در مسير راه زيارتي عراق و حتي كشورهاي اروپايي، چين و هندوستان كاروانسراهاي زيادي ساخته شد.كاروانسراها يا از ابتدا كاروانسرا بوده اند يا از تكامل ساختمانهايي به نام رباط و ساباط ايجاد شده اند.

در زير به  سير تكاملي كاروانسرا از نظر ساختماني پرداخته شده است:

1.    ساباط: (سا به مفهوم آسايش و بات به مفهوم آبادي)

بناي سرپوشيده و كوچكي كه در جاده هاي بيرون از شهر ساخته شده اند و شامل چند تختگاه، يك آب انبار و يكي دو اتاق كوچك مي باشد. در جاده اصفهان- يزد همچنين در جاده اردكان- يزد دو ساباط به جامانده است.

2.    رباط: اين لغت از ريشه عربي ربط به معناي افسار كردن اسب است اما اين واژه معني تخصصي تري بيانگر نوعي فضاي دژگونه مي باشد كه به عنوان مبنايي براي تداوم جهاد بوده است. اقامتگاه براي زمان كوتاه و بيشتر با هدف نظامي مي باشد. كه منحصرا در بيرون از شهر و آبادي قرار داشته اند.

3.  كارباط: اين واژه تا پيش از اسلام به جاي كاروانسرا كاربري داشته است و مانند رباط داراي اتاقهاي دورتادور و حوض مي باشد. نمونه هاي آن بيشتر در نزديكي آباديهاي شاهراه استان فارس مي باشد.

4.    كاروانسرا: به رباطهاي بزرگ و جامع كاروانسرا گفته مي شود. چه در بيرون از شهر و چه داخل شهر

كاروانسرا علاوه بر اتاق و ايوان داراي طويله و باره بند و انبار است.  بر روي سردر آن چند اتاق قرار گرفته كه به كاروانسالار اختصاص قراردارد . گاهي در دوسوي كاروانسرا يا رباط برجهايي قرار گرفته كه در مواقع نا امني مورد استفاده قرار مي گرفته است.

5.    خان: خان به همان مفهوم كاروانسراست كه در مكانهايي به جاي كلمه كاروانسرا از اين واژه استفاده شده است.

تامين آب نوشيدني براي مسافرين در مناطق خشك بسيار حياتي بوده كه باساختن حوضهايي و ذخيره آب باران يا كندن پايابهايي حل مي شده است.بين راههاي كويري مثل يزد- خراسان تهران-كاشان و كاشان – اردستان و .... ديده شده است.

اجزاي تشكيل دهنده يك كاروانسرا:

- هر كاروانسرا داراي چاه يا آب انبار بود كه در مناطق مركزي در خود بنا احداث و در مناطق ساحلي مثل خليج فارس در بيرون از بنا احداث مي گرديدند.

- همچنين بعضي از كاروانسراها داراي يك بازارچه به نام غلامخانه بودند.

- همه كاروانسراها داراي حداقل يك اتاق بالاي دروازه ورودي يا روي ايوان جهت مقابل ورودي دارند به نام كاروانسالار

- در مناطق كوهستاني داري بخاري ديواري يا مكاني براي برافروختن آتش مي باشند

بسياري از كاروانسراها مانند بناهاي مذهبي هم دوره خود داراي تزيينات معماري مانند آجركاري، كاشيكاري، گچبري و سنگ كاري هستند. تزيينات بيشتر در نماي خارجي كاروانسرا در قسمت دروازه ورودي، طاق نماها و ايوانها هستند.

انواع كاروانسراها بر اساس اقليم:

  1. كاروانسراهاي مناطق كوهستاني: كاملا پوشيده هستند، از توقفگاههاي كوچك تا شاه عباسي هاي بزرگ را شامل مي شوند.  نمونه هاي اوليه به صورت يك رديف اتاق گنبد دار با تعدادي اصطبل مي باشد.

2.    كاروانسراهاي كرانه خليج فارس:

اين كاروانسراها فاقد حياط مركزي هستند، شامل بنايي چهار گوش با اتاق مركزي صليبي و اتاقهاي جانبي مي باشد كه بر اساس اين نوع پلان همگي اتاقها به بيرون راه دارند.

3.    كاروانسراهاي مناطق مركزي :

اين كاروانسراها خود به چند گروه تقسيم مي شوند:

-    كاروانسراهاي مدور: تعداد كمي به اين فرم هستند و تنها دو فرم از اين نوع باقي مانده است از جمله رباط زين الدين در جاده يزد- كرمان

-    كاروانسراهاي چند ضلعي حياط دار: كه عمدتا مربوط به دوران صفوي و به صورت هشت ضلعي حياط دار هستند. بيشتر در زمانهايي احداث گرديده اند كه نياز دفاعي احساس مي شده چون دفاع از يك بناي هشت ضلعي به مراتب سهلتر از يك بناي مربع يا مستطيل است.

كاروانسراهاي چند ضلعي از داخل و خارج قرينه ولي كاروانسراهاي مدور از خارج دايره اي و از داخل چند ضلعي هستند. مانند رباط انجليه بين جاده يزد- طبس كه مصالح ساختماني آن سنگهاي حجاري نشده و آهك مي باشد.

-    كاروانسراهاي دو ايواني:  پلان مربع يا مستطيل دارند. ايوانها يكي در مدخل ورودي و ديگري روبه روي آن قراردارد مانند كاروانسراي چاه خوشاب و دو كوهك

-    كاروانسراهايي با تالار ستون دار:  معمولا كاربري اصطبل داشته است مانند عسگرآباد در جاده تهران- قم و خاتون آباد در جاده گرمسار- تهران

                    

-    كاروانسراهاي چهار ايواني: داراي حياط مركزي با اتاقهاي در چهار سمت آن مي باشد. معمولا پلان ثابتي دارند. به اين نوع كاروانسراها شاه عباسي نيز مي گويند. از جمله كاروانسراي مرنجاب و كاروانسراي خان در جاده يزد- طبس و كاروانسراي كوهپايه در جاده يزد- نايين و .....

-    كاروانسراها با طرح متفرقه: با نفوذ معماري خارجي كاروانسراهايي با پلان و طرح متفاوت ايجاد شدند كه نقشه ثابتي نداشتند از جمله شاه عباسي جلفاي آذربايجان

 

 

معماري مقابر و آرامگاه:

 

پس از مسجد و مدرسه مقبره بيشتر از هر بناي ديگري در روزگار اسلامي مورد توجه عام بوده است. كمتر شهري است كه مقبره نداشته باشد. اين اماكن براي مردم تبرك خاصي داشته اند و جزو اماكن مقدسه هستند كه هويت فرد مدفون اكثرا بر اساس روايتهاي محلي است.

تنوع اشكال معماري اين بناها نسبت به ساير بناها كمتر است به استثنا مقبره كورش نشانه اي مهم از آثار آرامگاهي در قبل از اسلام وجود نداشته است. شاهان ديگر هخامنشي در اتاقهاي تدفين كه در جبهه صخره در دل كوه كنده مي شدند قرار مي گرفتند.

در دوره اشكانيان نيز معماري آرامگاهي به همين نحو بوده است. اما در دوره ساسانيان تمايل به مرده پرستي در آنان به شدت فروكش كرده بود و مقررات سخت زرتشت را مبني بر انداختن اجساد و ساختن مقبره را از بين مي برد. اجساد را بر روي سكوهاي برافراشته يا در دخمه ها قرار داده تا لاشخوران گوشت آنها را خورده و استخوانها را دفن مي كردند.

پس از اسلام به سفارش پيامبر اسلام گورها را همسطح زمين مي ساختند و بدون تشريفات مرده را به خاك مي سپردند. با گذشت زمان با نصب چوبي يا نصب سايباني اصحاب پيامبر مقبره شان مشخص مي شد. بتدريج اين سايه بانها تبديل به بنا شد و داراي محراب عبادتگاه گرديد به طوريكه خيلي از آرامگاههاي ايران نقش مسجد را ايفا مي كردند.

آيين شيعه نقطه اوج تحولات آرامگاه سازي بود. در ميان اماكن مقدس مقابر امامان شيعه و بستگان آنها در كربلا و نجف و مشهد و قم و سامره مركز اشتياقات مردم شد و توجه به تكريم به اين ابنيه بيشتر شد سپس قبرها با نرده ها و صندوقچه ها و ضريحهاي گران قيمت تزيين شدند.

رشد سريع رسم زيارت قبور ائمه و خواندن نماز و ادعيه و اجراي ختم قرآن در اين اماكن باعث شد بناهاي آرامگاهي باشكوه تر ساخته شود.

به زودي اين آرامگاهها سمبل تمايلات سياسي و مذهبي شيعه شدند و هداياي فراواني شامل پول ملك اثاثيه و ... وقف آنها مي شد.

بسياري از آرامگاهها سه جنبه احداث دارند:

-        اين آرامگاهها بناهايي هستند براي تجليل از شهدايي كه جان خود را فدا كرده اند.

-    نقش نفوذهايي از سوي غرب خواه از راه نفوذ آرامگاههاي رومي و نفوذ معماري اسلامي آسياي مركزي و شرقي كه رسوم تدفيني پيچيده اي داشتند. حفاريهايي در آسياي مركزي نشان مي دهد كه گورهاي آن مكان عظيم بوده و از مصالح پر دوام ساخته شده اند و آنها را با ديوارهاي مدور احاطه مي كردند يا بر روي پايه هاي بلند مي گذاشتند. گاهي برجهاي آرامگاهي را با دخمه هاي تدفيني كه جسد را در برگرفته و بر فراز آنها اطاق خالي قرار داشت به عنوان يك معماري تركيبي از اين مراسم ياد كرده اند. به هر حال در سرتاسر اسلام آرامگاههاي وسيعي ساخته شد و اين نشان مي دهد كه ايرانيان اين انديشه را در مصر، سوريه و عراق آموخته اند. در مصر همزمان با خلافت فاطميان اين آيين شيوع يافت.

 

اصطلاحات متداول مقبره عبارتند از روضه، گنبد، مشهد، آستانه ، قبر، قدمگاه و امامزاده كه همه دلالت بر وجود آرامگاه مي باشد. گاهي مساجد، مدارس و رباطها مكان دفن اجساد بوده است مانند آنچه در رباط جام مي باشد. استفاده از پاره اي سمبلها براي يادآوري بهشت مي باشد مانند گنبد كه سمبل آسمان يا درختان هميشه سبز چون سرو كه اشاره به زندگي جاويدان و ...

معمولا هر آرامگاه داراي پلان فشرده و فضاهاي نزديك به هم دارد و عمده تزيينات به عهده سردر مي باشد.  داراي سه جزء دهليز، سرداب  و گنبد هستند نوع گنبدي كه بر روي آرامگاه ها زده شده عمدتا گنبد نار  از نوع گنبد پيازي مي باشد. مثل گنبد امير نصر ساماني در بخارا و گنبد مقبره گوهر شاد در شهر هرات و ...

 

در تاريخ معماري آرامگاهي ايران شكلهاي زيادي وجود داشته اما دو شكل اساسي بيشتر نمود كرده است:

1. مقابر برجي شكل   2. مقابر چند گوش گنبد دار

گاهي براي تشخيص اين دو نوع مقبره به جز فرم ظاهري بايستي نسبت عرض به ارتفاع را مقايسه كرد كه در نوع چند ضلعي گنبد دار اين نسبت به صورت 5/1:3 و در برجهاي مقبره اي نسبت به صورت 5/1:5مي باشد .

البته نمونه هايي مانند مجتمع هاي آرامگاهي ديده شده است مانند مجتمع آرامگاهي حيضره در شهر هرات

1.    مقابر برجي شكل:

ريشه و خاستگاه برجهاي مقبره اي دقيقا مشخص نيست : يك استوانه بلند با بامي مخروطي كه در طي زمان تكامل يافت كه بعدها استوانه ساده جاي خود را به مقابر هشت ضلعي شش ضلعي ده و دوازده ضلعي داد كه متداولترين آنها هشت ضلعي بوده است.

 

2. مقابر چند گوش گنبد دار (چهار گوش، هشت گوش و ...):

در مورد مقابر چند گوش گنبد دار بايد ذكر كرد كه آرامگاههاي نخستين همگي به اين صورت بوده اند. در اواخر قرن دهم ساخت برجهاي مقبره اي بر آنها غلبه يافت كه معمولا از جنس آجر با كيفيت عالي بوده ا زنمونه چند ضلعي گنبد دار مقبره سلطان محمد خدابنده(الجايتو) در سلطانيه مي باشد كه به صورت هشت ضلعي گنبد دار مي باشد بزرگترين گنبد آجري جهان را دارا مي باشد از دوره ايلخانيان به جا مانده داراي هشت مناره است سقف داخلي داراي گچ بري و بيرون آن داراي كاشيكاري است. در ساخت گنبد فلورانس ايتاليا از اين گنبد الگوبرداري كرده اند. بعد از گنبد اياصوفيه و سانتاماريا سومين گنبد بزرگ دنياست. همچنين بزرگترين آرامگاه مربع گنبد دار مقبره سلطان سنجر سلجوقي دربخارا است

از نمونه برجهاي مقبره اي مقبره امير بسطام در شهر بسطام است كه به صورت برج خياره اي پره دار با 25 پره به ارتفاع 5/13 متر  مي باشد.

 

از نمونه هاي مهم ديگر برجهاي مقبره اي  مي توان به گنبد قابوس كه مقبره قابوس بن وشمگير مي باشد اشاره كرد كه در سده چهارم هجري در دشت گرگان با ارتفاع پنجاه و پنج متر بنا گرديده است شامل دو قسمت پايه، بدنه و گنبد ميباشد پايه از زمين تا ارتفاع 15متر با آجر انجام شده در پاي بست سردابه وجود دارد. بدنه مدور خارجي داراي 15 ترك دندانه دار مي باشد كه تا زير گنبد ادامه دارند. قطر داخلي گنبد نه متر و هفتاد سانتيمتر و قطر آن از قاعده تركها نزديك به پانزده متر مي باشد.

گنبد با آجرهاي مخصوص بصورت دو پوسته ساخته شده كه پوسته دروني تخم مرغي و گنبد بيروني رك از نوع مخروطي با ارتفاع 18متر است.

 

 

در دوره تيموريان برجهاي مقبره اي كمياب هستند و اكثرا به صورت چند ضلعي گنبد دار هستند. از جمله گور امير نيز به صورت چهار گوش گنبد دار و مقبره عبدالصمد در شهر نطنز كه كه به صورت هشت ضلعي گنبد دار مي باشد.

مقبره امير نصر ساماني در بخارا به سبك آتشكده چهار طاقي دوره ساسانيان در تصوير زير مشاهده مي شود. كه به صورت چهارگوش گنبد دار مي باشد.

 

در دوره صفويان به دليل اهميت زيادي كه به اماكن مذهبي مي دادند آرامگاه ها اغلب بزرگ، مجلل و داراي بناهاي فرعي با صحن هاي مجاور و گاهي باغهاي وسيعي را شامل مي شد مانند بقعه شيخ صفي هرچند كه تزيينات و جلال و شكوه مقابر صفوي افزوده شد اما معماري آرامگاهي دوره سلجوقي و ايلخاني داراي اصالت بيشتري بود. از جمله فضاهاي آرامگاهي اين دوره قدمگاه در نزديكي نيشابور و مقبره خواجه ربيع در نزديكي مشهد مي باشد. در اين دوره معماري آرامگاهي از ايران به شهرهايي چون نجف كربلا و سامره انتقال يافت و اين برگرفته از ظرفيت بالاي معماري ايراني است كه قابليت  پذيرش هيئتهاي گوناگون را دارد.

 

مقبره شيخ صفي:

شيخ صفي الدين اردبيلي كه جد سلاطين صفوي است در قرن هفتم هجري در اردبيل مي زيسته كه در دوره صفويان به خاطر ارادت به به جد خود به شكوه مقبره اضافه كردند. مقبره از نوع مقابر برجي شكل است كه داراي انواع كاشيكاري معرق مقرنس گچبري و كتيبه هاي زيبا مي باشد. داراي راهرو و محوطه اي به نام چله خانه مي باشد و سپس وارد صحن اصلي مستطيل شكل مي شود. اين مقبره داراي مسجد، قنديل خانه چيني خانه( داراي چهار شاه نشين و طاقهاي مقرنس گچي با تزيينات طلايي است.  گنبد كه به نام گنبد اله اله مشهور است بناي استوانه اي شكل است كه پس از مرگ شيخ صفي بناشد . اين مقبره از داخل هشت گوش منظم است كه قبر به صورت صندوق نفيس چوبي زير گنبد قرار گرفته است.

 

مقبره باباركن الدين:

ازعرفاي قرن هشتم هجري در زمان ايلخانيان بوده است .در اواخر حكومت شاه عباس ساختمان و گنبد آن ساخته مي شود اين بقعه كه به گنبد بابا قاسم است به شكل كلاه درويشان است نماي خارجي و سردر آن كاشيكاري است قاعده گنبد پنج ضلعي متساوي الاضلاع است كه پنج ايوان مشابه گرداگرد زير گنبد قرار گرفته است.

در داخل يكي از ايوانها آرامگاه بابا ركني واقع شده و بر روي آن سنگ مرمري به طول بيش از دو متر و عرض نزديك به دو متر قرار دارد. در مجاورت مقبره چند اتاق كوچك قرار دارد كه به چله خانه معروف بوده و درويشان در اين محل چله نشيني مي كرده اند.

تاثير معماري آرامگاهي در ايران به كشورهاي ديگر نيز نفوذ كرد كه نمونه آن مقبره زين الميرزا در تركيه مي باشد كه مقبره برجي شكل با گنبد پيازي مي باشد كه مقارن با حكومت تيموريان در تركيه احداث شد.

 

معماري حمام:

قبل از اسلام پيروان آيين مهر و زرتشت توجه بسيار به پاكيزگي داشتند بعد از اسلام نيز به دليل توصيه اكيد اسلام در خصوص پاكيزگي به اين امر توجه زيادي مي شد.

هر حمام يا گرمابه شامل چند قسمت مي باشد كه در زير به آنها پرداخته مي شود:

 

1.    ورودي

2.    راهرويي پيچ در پيچ در حد فاصل ورودي و دهليز تعبيه شده تا هواي گرم مستقيم وارد نشود.

3.    دهليز يا فضاي برزخ

4.    بينه يا سر بينه يا رخت كن كه داراي محيطي نيم گرم مي باشد.

5.    ميان در كه داراي يك يا دو سكو جهت انداختن لنگ و اسباب حمام مي باشد

6. گرمخانه: كه خود شامل بخشي براي شستشو و خزانه هاي آب گرم، آب سرد و آب ولرم مي باشد.

گاهي  يك گرمخانه خصوصي در دو سمت خزانه براي افراد اعيان و همچنين يك دستك(حوضچه اي كوچك كه آب را دستي بر روي مي ريختند) در حمام ها وجود داشته است.

گرم كردن حمام توسط مكاني به نام تون يا خند يا گلخن انجام مي گرفته كه سوخت آن غالبا چوب بوده است.

آب در ديگهاي مقاومي به نام هفت جوش تركيبي از هفت فلز جوش مي آمده است.

براي گرم كردن كف حمام زير قسمت گرمخانه گربه روهايي ساخته دود آتش بخش تون به اين سمت هدايت مي شده است. در بخش بينه اين گربه روها كمتر و در بخش گرمخانه بيشتر يافت شده است.

معماري حمام به دليل نوع كاربري داراي پلان چهار ايواني نيست.

بينه يا سربينه يا رختكن حمام عموما داراي سه نوع پلان مربع، هشت ضلعي يا كشكولي(هشت ضلعي نا منظم) بوده است. در وسط بينه عمدتا حوض آب قرار مي گرفته و دور تا دور حوض سكوهايي براي گفتگو و ديدار تعبيه شده است. بيشترين سهم تزيينات يك حمام تاريخي مربوط به همين بخش بينه مي باشد. كف بينه سنگي و ازاره هاي آن كاشي يا سنگي مي باشد و ديوارهايش پوشيده از گچ بري و آهك بري و نقاشي مي باشد.  داراي گنبدي بزرگ و حوضي در وسط مي باشد.

گرمخانه فضايي كوچكتر و ساده تر از بينه است. خزينه آب گرم و حوض آب سرد كه آن را چال حوض نيز مي گويند در مجاورت گرم خانه است . گرم خانه داراي حوضهاي متعدد كوچك و بزرگ مي باشد در بعضي حمامها ديوار گرمخانه نيز داراي تزيينات مي باشد.

نورگيري حمام از شيشه هاي رنگي كه در سقف يا ديوار تعبيه شده است تامين مي شود كه به آن گلجام گفته مي شود.

 

در زير به توضيح تعدادي حمامهاي تاريخي كه مرمت شده و سعي شده به فرم اوليه خود بازگردند پرداخته مي شود:

 

- حمام رهنان:

اين حمام متعلق به دوره زنديان مي باشد كه در رهنان اصفهان واقع گرديده متشكل از همان بخشهايي است كه در مورد حمامهاي تاريخي ذكر گرديد. بر خلاف معمول سربينه ها كه گنبدي بزرگ دارند داراي شبستاني وسيع است كه از تركيب چهار طاقي هاي مشابه به وجود آمده است.  همچنين بر خلاق ديگر سربينه ها سكوها در ميانه نشسته اند و راه عبور به دور سربينه مي گردد.

حوض مربع ميان سكوها از چهار طرف فضا را به چهار بخش تقسيم كرده است.

ميان در حد فاصل سربينه و گرمخانه به شكل هشتي و در امتداد محور فرعي گرمخانه به آن راه دارد.

گرمخانه فضايي با قاعده مستطيل شكل و با چهار ستون در ميانه كه دو حوض مستطيل شكل در دو سمت آن است.

مدخل خزينه بر روي محور فرعي گرمخانه و در برابر ورودي آن قرار دارد.

 خزينه مدخلي هم از سوي خلوت گرمخانه دارد.

سربينه حمام فضايي با قاعده مربع شكل مي باشد كه سقف آن بر چهار ستون سنگي استوار است سكوهايي در چهار طرف اين فضا واقع شده اند كه در سه ضلع سربينه با يكديگر مرتبطند.

يك حوض هشت و نيم هشت در ميانه سربينه و سه حوض ديگر بر روي  محورهاي اين فضا و درون سكوها قرار دارد. دراين حمام ميان در نيز به شكل هشتي است.

 

حمام علي قلي آقا:

اين حمام در محله بيد آباد اصفهان مربوط به دوره صفويه بوده كه اخيرا مرمت شده و در زير فضاهاي آن مشخص گرديده است:

 

مناره ها و ميل ها:

مناره ها در طول تاريخ  اكثرا براي راهنمايي رهگذران و مسافران ساخته شده است هرچند كه بعد از اسلام جنبه سمبوليك يافته و بيشتر جهت نشانه اي براي مسجد و اماكن مذهبي كاربرد داشته است.

از جمله مناره هايي كه صرفا كاربري راهنما داشته مناره كج كاشان يا مناره آرامگاه ارسلان در خراسان مي باشد.

ميل ها كه هيچ شكي در كاربري راهنما بودنشان نيست مثل ميل نادري كه در دوره نادر شاه افشار مرمت گرديده است. سبك معماري ميل سبك معماري دوران آل بويه و سلجوقيان مي باشد.

مناره ها در قبل از اسلام:

همان طور كه ذكر گرديد با هدف راهنمايي و بر افروختن آتش همچنين گاهي كاربري براي پرت كردن مجرمين از بالاي آن بوده است. قديمي ترين مناره يا برج راهنماي موجود منار نورآباد در دوره اشكانيان در غرب شهر نورآباد ممسني مي باشد. ارتفاع اين مناره هفت متر بوده از جنس سنگ سفيد با پلكاني درون برج بوده كه بر بالاي آن آتشدان سنگي قرار گرفته بود.

همچنين منار تاريخي ديگري مربوط به دوره ساسانيان منار فيروزآباد مي باشد كه پلان چهارضلعي داشته از جنس سنگ ميباشد.

 

تحول مناره ها در دوران اسلامي:

از دوره امويان در مسجد جامع دمشق كاربري براي موذنان و نشانه مسجد استفاده شده است. چون در دوران اوليه اسلامي از خشت استفاده مي شده معمولا ماندگاري نداشته و نمونه اي از اين دوران باقي نمانده است.

قرن سوم هجري با ظهور و كاربري آجر در بناها شاهد پيدايش اولين مناره آجري در ايران هستيم اين مناره به نام ايازه در اطراف شهر مشهد مي باشد. اين منار آجري از آثار دوره سلطان محمود غزنوي ميباشد.

در دوره سلجوقي كه اصفهان عظمت و شكوه پيدا كرد مناره هاي بلندي ساخته شد از جمله مناره چهل دختران مناره گز مناره مسجد سين منار مسجد علي منار مسجد ساربان و در ديگر شهرها از جمله دامغان سمنان كاشان ساوه قم و .... مناره هاي زيادي ساخته شد.

در دوره ايلخانيان و تيموريان عموما مناره در كنار ايوان با تزيينات كاشيكاري معقلي بوده است. مانند مناره مسجد جامع اشترجان (دوره ايلخانيان) و مناره مسجد جامع گوهر شاد(دوره تيموريان)

در دوره صفوي احداث منار برعكس دوره تيموريان بر بالاي ايوان ها بود به انضمام انواع تزيينات كاشي معرق و هفت رنگ مثل مناره مسجد امام و مناره مدرسه چهار باغ

از زمان افشاريه و زنديه ميل و منار زيادي باقي نمانده است به جز مرمتهايي كه در ميل نادري و منارهاي آستان قدس دردوره افشاريه و ساخت منار مسجد جامع بروجرد كه مربوط به دوران زنديه است.

تا دوره قاجار مناره سازي رو به افول گذاشت و بيشتر احداث مناره ها به فرم كوتاه رايج شد مثل مناره مسجد امام تهران  ومنارهاي مدرسه خانم در زنجان

 

كاربرد ميلها و مناره ها:

-        مناره ها و ميلهاي راهنما:

در كنار راهها و جاده ها و دشتهاي وسيع ساخته مي شده كه هدايتگر رهگذران و كاروانيان بوده است. مثل ميل نادري و ميل قاسم آباد در مشهد

اين كاربري در دوران بعد از اسلام نيز حفظ شده چرا كه در دوره سلجوقي منارهايي به صورت منفرد و غير وابسته به ساختمان ساخته شده است.

 

-        اذان گويي و خبر رساني:

در دوران اسلامي نام ماذنه يا محل اذان گويي به خود گرفته است .

معماري مناره:

هر مناره از سه قسمت پايه، ساقه و كلاهك يا تاج تشكيل شده است:

1.  پايه: از آنجا كه مناره با ارتفاع زياد و مساحت كم فشار زيادي را بر سطح قاعده خود تحميل مي كند هر گونه سستي باعث انهدام بنا مي شود. پس براي استحكام بيشتر زمين را تا جايي كه به زمين تخت مي رسند حفر كرده و سپس با شفته و سنگ آن را پر مي كنند آنگاه سكو يا پايه اصلي را با سنگ يا آجر بنا مي كنند. پايه ها به صورت سكوهاي مربعي يا چند ضلعي مي باشد كه منار در وسط آن قرار گرفته است. اين پايه ها در منار رهروان اصفهان چهار گوش و در منار زيار و منار سين به فرم هشت ضلعي هستند بعضي مناره ها فاقد پايه بوده  منار بدون اينكه بر روي سكويي باش مستقيما روي زمين واقع شده است مانند مناره مسجد برسيان، منار مسجد علي و منار ساربان در اصفهان كه در زير مشاهده مي شود.

2.  ساقه: شكل ساقه داراي تنوع زيادي است من جمله در فلسطين، سوريه و اسپانيا منارها داراي مقطع مربعي و منار مساجد اوليه عباسي از جمله منار مسجد جامع سامرا  داراي فرم مخروطي با پله هاي مارپيچي هستند.

3.  تاج مناره: مناره در نقطه اوج خود بوسيله چند رشته مقرنسكاري و يا پيش آمدگي مقعر گونه مانند گل نيلوفر يا شيپوري بازشده با افزايش مقطع عرضي به صورت دايره يا چند ضلعي در مي آيد. اين مقطع بدست آمده نعلبكي منار را كه جايگاه موذن مي باشد را پديد مي آورد. براي جلوگيري از سقوط موذن در اطراف جايگاه ديواري كوتاه با نرده يا بدون نرده با انواع گره بندي هاي زيبا ايجاد مي كنند.

پلكان مناره به صورت مارپيچي حول محور مركزي مي پيچد. در مناره هاي اسلامي پلكانها داخل مناره قرار مي گيرند. پله هاي مارپيچي به بنا حالت فنريت مي دهند و مناره در برابر ارتعاش و زلزله ايستايي لازم را دارد.

تزيينات: مناره ها در ابتدا ساده بودند اما بعدا آجركاري و تزيينات آجري همچنين مقرنس و كتيبه هاي كوفي مناره را آراستند. استعمال كاشي براي تزيين مناره در اواخر دوره سلجوقي رايج شد از جمله مناره سين در اصفهان كه با كاشيكاري زيبايي تزيين شده است.